به گزارش کندونیوز، روزنامه کیهان نوشت: فیفا بالاخره محکومیت ایران در پرونده شکایت مارک ویلموتس را تائید و فدراسیون فوتبال را موظف به پرداخت ۶ میلیون و ۱۳۷ هزار یورو (۱۶۵ میلیارد تومان) کرد تا بحران واقعی سرباز کند و یقه فدراسیون ورشکسته را بگیرد. علاوه بر این فدراسیون فوتبال ایران باید مبلغی در حدود پنج هزار یورو نیز بهعنوان هزینه دادرسی به کمیته تعیین وضعیت واریز کند.
ویلموتس بالای 200 میلیارد برای ایران آب میخورد
این درحالی است که فدراسیون فوتبال ایران، پیشازاین نیز با استقراض از شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی (شستا) رقمی معادل ۲ میلیون یورو بهعنوان دستمزد به مارک ویلموتس پرداخت کرده بود که با احتساب غرامت ۶ میلیون و ۱۳۷ هزار یورویی و نیز هزینه پنج هزار یورویی مربوط به دادرسی درمجموع ۸ میلیون و ۱۴۲ هزار یورو به دلیل قرارداد با مارک ویلموتس بلژیکی از دست خواهد رفت.
با توجه به اینکه فدراسیون فوتبال ایران باید استقراض ۲ میلیون یورویی خود از شستا را بهصورت ارزی پرداخت کند و تاکنون این رقم کاملاً پرداختنشده است و مشخص نیست در زمان تسویهحساب با این شرکت سرمایهگذاری، قیمت یورو چه میزان خواهد بود، بنابراین اگر همه هزینهای که روی دست فدراسیون فوتبال ایران تاکنون بهجای مانده است به قیمت روز حساب کنیم، (با احتساب هر یورو ۲۶ هزار و ۵۰۰ تومان) حدود ۲۱۶ میلیارد تومان میشود که معادل ۱۳ درصد کل بودجه ورزش ایران در سال جاری است.
البته بهایی که ورزش ایران برای انجام چهار بازی تیم ملی با ویلموتس باید بدهد از کل بودجه یک سال کمیته ملی المپیک و پارالمپیک که باید ورزش ایران را برای بازیهای المپیک و پارالمپیک توکیو آماده کنند، حدود ۵۰ میلیارد تومان هم بیشتر است که عمق فاجعه قرارداد با ویلموتس را نشان میدهد.
حال که فدراسیون فوتبال در حکم ابتدایی پرونده ویلموتس شکستخورده و امید چندان زیادی برای موفقیت در حکم ثانویه هم نمیرود، میتوان به این سؤال پاسخ داد که چه کسانی در پرونده مارک ویلموتس مقصر هستند؟ آیا یک نفر تصمیم گیر بوده یا افرادی از مسئول و غیرمسئول این تصمیم را نهایی کردند؟
دلالها کار را دست گرفتند
درباره نحوه جذب مارک ویلموتس و نوع قرارداد و میزان دستمزدی که به او پرداختشده، گزارشهای متعددی نوشتهشده است که هرکدام بهتنهایی میتواند ناکارآمدی مدیران ارشد فوتبال و ورزش کشور را به رخ بکشد که چطور دستیدستی اجازه دادند فوتبال ایران به نقطه ورشکستگی برسد و چطور دلالها تا مغز و استخوان این فدراسیون نفوذ کردند!
در دورانی که فدراسیون در آستانه همکاری با ویلموتس بود، مهدی تاج گفته بود قراردادی ارزانتر از قرارداد کیروش منعقدشده است اما چندین ماه بعد دروغ بزرگ رئیس پیشین فدراسیون فوتبال برملا شد و مشخص شد که قرارداد منعقدشده با ویلموتس بهمراتب بدتر و سنگینتر است و هیچ جای امیدواری ندارد و حتی تیم حقوقی فدراسیون هم آن را مطالعه نکردند. درواقع تاج به همراه فردی به نام بهروز زنجانی که هیچ سمتی در این فدراسیون و هیچ بخشی از بدنه ورزش و دولت نداشته، تبدیل به تنها یار تاج در سفر به بروکسل و عقد قرارداد میشود.
جالبتر اینکه باوجود قرارداد سه میلیون یورویی کیروش با کلمبیا، جواد نکونام از نزدیکترین افراد به این مربی در ایران چندی پیش فاش کرده که کیروش با مبلغی در حدود ۱.۳ میلیون یورو حاضر به ادامه همکاری بود اما مخالفان بهنوعی عزم خود را جزم کرده بودند که حاضر شدند با دو برابر این دستمزد ویلموتس را بیاورند و کیروش را که فوتبال ایران را متحول کرده بود، رها کنند.
بندی که از زیردست وزیر گذشت تا برگ برنده ویلموتس شود
قرارداد ویلموتس نقطه عطف این بحران است؛ قراردادی که به علت داشتن حفرههای متعدد، فرصت بزرگی را برای سرمربی بلژیکی فراهم کرد که برخلاف تواناییهای فنی پایین، بهاندازه چندین سال پول به جیب بزند و از بروکسل به ریش مسئولان فدراسیون فوتبال بخندند.
اما وقتی جالبتر میشود که در همان زمان مسئولان وقت فدراسیون و وزارت ورزش به وجود بندی در قرارداد افتخار میکردند که حالا به قیمت شکست سنگین ایران در این پرونده حقوقی تمامشده است. بندی که مهدی تاج میگوید پیشنهاد وزیر ورزش بود و مازیار ناظمی سخنگوی وقت آن را مایه افتخار میدانست اما حالا برگه برنده رقیب شده است. رئیس پیشین فدراسیون که نقش اعظم را در این ماجرا بازی کرده، سعی کرده خودش را از این ناکامی بزرگ مبرا کند اما نام او تا سالهای سال با این شکست بزرگ گرهخورده و حالا باید پاسخ دهد که چطور بهعنوان متولی فوتبال ایران این ضربه مهلک را به فوتبال ایران وارد کرده است؟
اعضای هیئترئیسه دروغ میگفتند
افراد زیادی در این مدتزمان اظهاراتی داشتند که نشان از پشیمان نبودن آنها دارد. نمونه آن مربوط هیئترئیسه فدراسیون است که برخلاف ادعای خود مبنی بر اینکه قرارداد را رؤیت نکرده بودند، مشخص شد حتی آن را امضاء هم کردهاند و به مردم دروغ میگفتند.
موضوع وقتی بدتر میشود که محمود شیعی چندی پیشگفته بود باید بررسی شود که قرارداد سنگین بوده یا نه! و محمود طالقانی که همیشه میگوید اطلاعی از موضوع ندارم و مشخص نیست برای چه یک کرسی را در هیئترئیسه اشغال کرده است.
بهطورقطع همهکسانی که از دست اقدامات مغرضانه و شخصی برخی مقام مسئول و اهالی رسانه عصبانی و خسته شدهاند، دوست دارند هر چه زودتر ورق برای ایران برگردد و سایه پرداخت این غرامت بسیار سنگین از سر فدراسیون فوتبال کنار برود اما مرور این پرونده که حاصل تلاش دستهجمعی مسئولان، مربیان و برخی چهرههای رسانهای است تبدیل به سندی روشن برای عبرت گرفتن آیندگان است تا مجدداً با جوسازیها و اتهام زنیهای نادرست موجب ضرر همه فوتبال ایران نشوند.
این ضرر از جیب چه فرد یا نهادی پرداخت میشود؟
اما نکتهای که نباید فراموش شود، رسیدگی به عملکرد مدیرانی است که ویلموتس را آوردند و این قرارداد را منعقد کردند. آیا نباید مدیران اینچنینی که با مدیریت ناصحیح بهصورت مستقیم به بیتالمال و حقالناس دستاندازی کرده و میلیاردها تومان از سرمایه مردم را به باد میدهند برخورد کرد؟ آیا مهدی تاج و هیئترئیسهای که به او اختیار تام داده و قرارداد را امضاء کرده نباید در برابر سؤالات مردم پاسخگو باشند؟
آیا در هر مقطع زمانی یک فرد و یا مجموعهای از افراد میتوانند با تصمیمات غلط منابع مالی و ارزی کشور را آنهم در برههای که فشار تحریم بخشهای مختلف اقتصاد ایران را به چالش جدی کشیده است هدر دهند و هیچ نهاد نظارتی و بازرسی هم نسبت به عملکرد آنها واکنش نشان ندهد و پاسخگوی هیچکس نباشند؟
حال سؤال اصلی این است که ضرر و زیان هنگفت مالی مربوط به قرارداد مارک ویلموتس در دوران مدیریت مهدی تاج که طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال که یکنهاد غیردولتی تلقی شده باید از جیب چه فرد یا نهادی پرداخت شود؟
ورود قوه قضائیه برای برخورد با خاطیان
فعلاً قوه قضائیه بهعنوان بالاترین نهاد نظارتی به این پرونده ورود کرده و خبرهای خوبی درباره رسیدگی به عملکرد خاطیان به گوش میرسد. اگر تلاشهای وکلای ایرانی برای رفع این محکومیت جوابگو نبود، امید است که قوه قضائیه در یک رسیدگی قضایی علنی تمام این خسارت را از مسببان آن بگیرد تا عبرتی برای سایر مدیران ورزش شود. افرادی که احتمالاً طبق یک برنامه مشخص «یک مبلغ مشخص» را در قرارداد ویلموتس آوردهاند و یا اینکه از روی ناآگاهی و بیسوادی مرتکب این اشتباه بزرگشدهاند. تفاوت این دو خیلی مهم است و باید حتماً مشخص شود.
در پایان باید به موضوع اداره شدن فدراسیون فوتبال با سرپرست هم اشارهای کوتاه داشته باشیم. امید میرود که در انتخابات پیش رو افرادی بر مسند اداره فدراسیون و تشکیلات فوتبال ایران بنشینند که از سطح بالاتری در مدیریت برخوردار باشند و حداقل سواد بالاتری در حوزه فوتبال و مسائل حقوقی داشته باشند و البته اینکه برای امضای قراردادهای میلیون یورویی سرخود عمل نکنند و با افراد صاحبنظر مشورت کامل و جامع کنند، مدیرانی که به کوچکترین مسائل هم اهمیت میدهند، مثل واژههای ریز داخل یک پرانتز!
انتهای پیام/#