تهران دیروز دومین شهر آلوده جهان بعد از بیشکک قرقیزستان بود. پایتختنشینها در حالی وارد هفته دوم آلودگیها شدند که مگر فقط هوا، هوایشان را داشته باشد وگرنه مسئولان که در خواب هستند و مسئولیت را به باران سپردهاند.
رئیسجمهور میگوید که طرح سهمیهبندی بنزین را از یک، دو ماه قبل به شورای امنیت کشور واگذار کرده و از تاریخ دقیق آن خبر نداشته؛ این اظهارات خشم کاربران را برانگیخته و باعث توفان توییتری شده است.
سید حسن آقامیری که از لباس روحانیت نیز خلع شده، دیگر به سیم آخر زده و در نقد گرانیهای اخیر انتقادات تندوتیز به مسئولان جمهوری اسلامی میکند.
علی علیزاده از تحلیلگران سیاسی که در تلویزیون بیبیسی فارسی نیز حضور یافته به صداوسیما گلایه برده که چرا شعارنوشتههای مردم انقلابی را نشان نداده است.
یاس در واکنش به قطع شدن اینترنت که بهواسطه کاهش اعتراضات خیابانی و اغتشاشات صورت گرفته، نوشته است: قطع کردن راه ارتباطی راهش نیست. آب راهش رو پیدا می کنه. همیشه تاوان بیبندوباری مسئول رو من باید بدم.
مگر رزق و روزی دست خدا نیست؟ پس این همه مشکل در رزق و معاش از کجا می آید؟ آیا کسی که به گرانی ها اعتراض میکند، لزوما به رازقیت خدا بدبین است؟
رسانهها با پخش موسیقی (حتی سوت بلبلی) و آیتمهای شاد لبخند و امید را به مردم پمپاژ کنند تا مبادا دیگران چهره اخمکرده تعداد اندکی از مردم بابت گرانی را نشان دهند.
مردم معترضاند، اما بر تنور گرانی نمیدمند، چون علیه خودشان است بلکه این مسئولان و متولیان امر هستند که بعضی جاها با ندانمکاری گرانی را مضاعف بر مردم تحمیل میکنند. یک نمونه جالب این موضوع رویه روزنامه همشهری در چاپ آگهیهایی است که این روزها در پیشگرفته است.
روزهایی است که مشهدم و راستش شب دومی که وکیلآباد شلوغ شد، پشت ترک موتور دوستی که از عصر وبلاگ میشناسمش، رفتم خط مقدم درگیری! القصه!