به گزارش کندو نیوز، شهرام شکوهی در نشست خبری که در مجموعه سرنا برگزار شد درباره اتفاقات اخیر پیرامون خودش و دنیای موسیقی اظهارنظرهایی داشت که مشروح آن را در ادامه مشاهده میکنید:
مدتی در عرصه موسیقی حضور نداشتم که علتش کسالت قلبیام بود. آهنگهای خوبی برای ادامه کار آماده کردهایم و با آثار خوبی بازگشتهایم. دلیل لغو شدن کنسرتمان در 20 تیر، حمله قلبی بود که در حین بازی ایران – پرتغال سراغ من آمد. پزشکان اصرار داشتند که حداقل یک ماه استراحت مطلق کنم.
سالن میلاد نمایشگاه جای خالی برای تاریخ جدید ما نداشت، به همین دلیل کنسرت را به سالن وزارت کشور منتقل کردیم. البته تا قبل از کنسرت دو قطعه از اجراهایم را منتشر میکنیم.
امروز بعضی از دوستان این مسئله را عنوان میکنند که اوضاع اقتصادی مردم بهگونهای نیست که بتوانند بلیت کنسرت تهیه کنند. یک خانواده چهار نفرِ اگر بخواهند به یک کنسرت بروند و در کنارش یک شام در بیرون بخورند، حدود 800 هزار تومان برایشان هزینه دارد. بیشک هزینه تهیه بلیت برای خانوادهها زیاد است اما لغو کنسرتها به دلیل مشکلات اقتصادی جامعه، مردم را از لذت برگزاری کنسرت محروم میکند. بعد اینکه چرخه درآمدزاییِ بخشی از جامعه را قطع میکنیم؛ کسانی هستند که از راه برگزاری کنسرتها درآمدزایی دارند.
هرکسی با سیستم و تفکر خودش به مسائل نگاه میکند. کسانی هم که کنسرتهایشان را لغو کردهاند، صلاح خودشان را بهتر میدانند؛ اما ما قصد نداریم کنسرتهایمان را لغو کنیم. اگر قرار است که چرخه موسیقی ادامه داشته باشد، تصمیم گرفتیم بهجای لغو کردن کنسرتهایمان بیاییم و از سود خودمان بگذریم. روزگاری قیمت بلیت کنسرتها یک نوع پُز بود؛ یعنی هرچقدر قیمتها بالاتر بود کلاس آن خواننده بالاتر میرفت؛ اما من دوست دارم که خانوادهها با هزینهای معقول بیایند و کنسرت برگزار کنند.
من میخواهم خانوادهای چهارنفری با هزینهای بسیار کمتر از گذشته به دیدن کنسرت بیایند.
درباره لغو کنسرت آقای همایون شجریان باید بگویم که مقوله ایشان کمی فرق میکند. پروژه سی کاملاً سیستمی متفاوت دارد. ما در یک کنسرت میتوانیم اجارهبهای سالن را کم کنیم، تهیهکننده از سودش بگذرد، منِ خواننده از سودم بگذرم و فقط دستمزد عوامل را بدهیم؛ اما هزینههای برگزاری پروژهای مانند «سی» واقعاً زیاد است.
پایین آوردن قیمت بلیتها به تلقی برخی از دوستان، خودزنی است. من در تیرماه چهار هزار بلیت فروختم. پسنیازی به کاهش قیمت نداشتم؛ اما برای کنسرت پیش رو میانگین قیمت بلیتها را 50 هزار تومان قرار دادهایم. درعینحال بالاترین قیمت بلیت کنسرتها 70 هزار تومان است. برای رسیدن به این قیمتها من از دستمزد خودم گذشتهام، تهیهکننده محترم هم از سودش گذشته است. این قیمتی که ما قرار دادهایم، تنها هزینه برگزاری کنسرت است.
کاری که ما میکنیم در مرحله اول به مشکل برمیخورد. ما حدود هشت سال با پوپولیسم مواجه بودیم و ممکن است این کار ما هم در آن وادی تلقی شود؛ اما این دیدگاه قلبی من است که اگر من اینجا هستم به لطف مردم بوده است. جایی باید ما بیاییم و جبران لطف مردم را بکنیم. اینکه مخاطب با هزینهای 40 یا 50 هزارتومانی بیاید و کنسرتش را ببیند و برود، برای من واقعاً خوشایند است.
اگر سالنها حاضر شوند که اجارهبها از ما نگیرند و سالنشان را رایگان به ما بدهند، من حاضرم کنسرت رایگان یا با حداقل قیمت بلیت مثلاً 20 هزار تومان، برای مردم برگزار کنم. در سالن فرهنگسرای بهمن که در پایینشهر است، اگر این سالن حاضر باشد که بهصورت رایگان سالن را به ما بدهد، حتماً من حاضرم بهصورت رایگان یا با همان قیمت 20 هزارتومانی کنسرت برگزار کنم.
واقعیت این است که بیشتر همکاران من از قشر مرفهی نبودهاند. ما از بچگی درجایی بزرگشدهایم که واژههایی مانند «ندارم»، «نمیخرم» و... برایمان آشناست. درعینحال بسیاری از همکاران من قرارداد دارند و خیلی نمیتوانند آزادی عمل داشته باشند.
من تاکنون حدود 60 سانس کنسرت در تهران برگزار کردهام و کنسرتهای بسیاری هم در خارج از کشور داشتهام. اگر خوانندگان دیگری بخواهند که به این حرکت ما بپیوندند، من حاضرم هر کمکی از دستم بربیاید به آنها بکنم. حتی حاضرم کنسرت مشترک هم با آنها داشته باشم.
بازهم تکرار میکنم اگر سالن را بهصورت رایگان به ما بدهند، حاضرم با بلیت 20 هزار تومان کنسرت برگزار کنم. این رقم هم تنها هزینههای جاری را تأمین میکند.
یکی از دوستانم که از واردکنندگان خودرو است (البته از راه قانونی)، در سالهای گذشته همیشه به کنسرتهای من میآمد و چندین بلیت هم برای اطرافیانش میخرید. این دوست ما ماهی 100 خودرو میفروخت. بعد از مدتی متوجه شدم که دیگر در کنسرتهایم حضور ندارد. وقتی سراغش را گرفتم، گفت الآن دو ماه است که فقط یک ماشین فروختهام.
این مسئله نشان میدهد که حتی کسانی که پولدار هم هستند، گاهی توان مالی خرید بلیت کنسرت ندارند.
ما بلیتهای کنسرت 20 تیر را در چهار دقیقه نفروختیم، حدود 15 روز طول کشید تا بلیتهای دو سانس به فروش رود. این مسئله نشان میدهد که من مخاطبان خودم را هنوز دارم. پس اگر به من این تهمت را زدند که قیمت بلیتها را پایین آورده تا فقط بلیتهایش را بفروشد، تهمت درستی نخواهد بود.
من در کنسرتهایم صدای ضبطشده پخش نمیکنم. به خاطر موسیقی مریضی قلبی گرفتم و سلامتیم به خطر افتاد.
انتهای پیام/#