ساده بود؛ صدایی شیوا و رسا داشت، هامونش را همه میشناختند. در نخستین روزهای بهار آمد و در واپسین روزهای تیر رفت و پس از رفتنش، جای خالی خسروِ سینمای ایران را کسی پر نکرد. همانطور که از اسمش برمیآید، خسروِ شکیبایی برای سینما و سیمای ایران بود، «خسرو شکیبایی» غیر از بازیگری در زمینههای دیگری مانند خواندن دکلمه و شعر هم فعالیت میکرد. خسرو سال 1340 با تئاتر وارد هنر شد.
سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم از نخستین نمایشهایی بود که اجرا کرد. دوبلور هم بود؛ اصلاً مگر میشد صدا به آن زیبایی داشته باشی و دوبلور نباشی! هرچند فعالیت در هنر دوبله را ادامه نداد. بر باور بسیاری از هنرپیشگان و هنرمندان، اساس هنر بازیگری، تئاتر است و اگر کسی بتواند تئاتر را خوب از پسش بربیاید بازیگر توانمندی میشود. خسرو یا همان محمود به قول خانوادهاش به دلیل همین توانمندی و قابلیت خاص، توانست بازیگری مطرح و بنام در عرصه سینما شود.
«خط قرمز»، سرخط ورود خسرو به سینما
سال 1361 درحالیکه مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، موردتوجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (کیمیایی-1361) به سینما آمد. چند فیلم پسازآن هم بازی کرد اما هامون برایش گویی چیز دیگری بود.
نهتنها برای او بلکه برای بسیاری از مخاطبان سینما و مشتاقانش هامون بود که توانست نامش را سر زبانها بیندازد. او برای بازیاش در همین فیلم از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت. بسیاری از منتقدان معتقدند اگرچه او پسازآن در فیلمهای بسیاری بازی کرد اما همچنان در نقش هامون باقی ماند و این شاید خود هنری باشد؛ چون مردم درهرحال با این نقش او خو گرفته بودند و از خسرو همان هامون را میخواستند.
سیمرغهایی که در دستان او آرام گرفتند
او بهقدری زیبا در فیلمهای سینمایی و حتی مجموعههای تلویزیونی ایفای نقش میکرد که در جشنوارههای متعدد از جمله هشتمین، سیزدهمین، بیست و سومین و بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر به ترتیب در فیلمهای هامون (بهترین بازیگر نقش اول مرد)، کیمیا (بهترین بازیگر نقش اول مرد)، سالاد فصل (بهترین بازیگر نقش مکمل مرد) و اتوبوس شب (دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد)، جایزه و سیمرغ بلورین دریافت کرد.
شکیبایی همچنین در فیلمهای یکبار برای همیشه، سایه به سایه و کاغذ بیخط، نامزد دریافت سیمرغ بلورین شده بود. «خانه سبز» ش باوجود 10 سال از رفتنش همچنان سبزِ سبز است، «روزی روزگاری» روی پنجرهای پر از «کاکتوس» زیبا با «تفنگ سرپر» در دست در «خانه سبز» ش نشسته بود؛ اما امروز جای خالی خسروِ سینمای ایران بسیار احساس میشود.
Source: irna.ir