به گزارش دنیای اقتصاد، جام جهانی برای ایران با دو واکنش متفاوت تمام شد. گروه اول آن را دستاوردی بزرگ و حماسی تلقی و تیم قدرتمند ایران را ستایش کردند که بهواسطه حمایت برخی از رسانههای تأثیرگذار ازجمله عادل فردوسی پور این تفکر در اکثریت هم بود.
اما گروه دوم باوجود تقدیر از تلاش تیم ملی دستاوردهای فنی ایران در روسیه را نگرانکننده تلقی کردند. پیروان نظریه اول اکنون بهشدت به حفظ کی روش اصرار دارند تا با توجه به زمان اندک باقیمانده تا مسابقات جام ملتهای آسیا که زمستان در امارات برگزار میشود بتواند تیم قدرتمند و یکدستش را قهرمان آسیا کند و بار دیگر و پس از سالها در عرصه ملی هم بتوانیم اقتدار خود را در سطح قاره به رخ بکشیم. اما منتقدان تیم ملی کی روش این رؤیا را بهشدت به چالش میکشند و گرچه در اقلیت هستند اما استدلال آنها هم قابلتأمل است. اینکه شکل بازی تیم ایران نمیتواند تضمینکننده موفقیت و کسب قهرمانی حتی در مقیاس قاره خودمان باشد. تیم ایران عقب بازی میکند و ابتکار عمل در چرخاندن توپ را به حریف خود میدهد و تیزهوشانِ منتظر موقعیت ضد حمله مینشیند. این استراتژی در بازی با تیمهای بزرگ مثل پرتغال و اسپانیا هم ممکن است جواب بدهد اما وقتی قرار است خودمان برنده از زمین خارج شویم و تیم دست بالای بازی باشیم چه؟ آنوقت ما قرار است نقش پرتغال و اسپانیا را بازی کنیم و حریفان جای ایران باشند.
در چنین حالتی استراتژی ما برای باز کردن دروازه حریفان چیست؟ عمان، عراق و عربستان نه میتوانند و نه باید به دروازه ما حمله کنند که ما عقب بنشینیم و منتظر ضد حملات باشیم. مشکل دقیقاً از همینجا شروع میشود. کی روش تیمی هماهنگ و منسجم دارد اما این تیم در زمان در اختیار داشتن توپ نمیداند با آنچه کند. او حتی با همین سیاست چهار سال پیش کره را در کره شکست داد و روانه جام جهانی شد اما آیا این استراتژی همیشه جواب میدهد؟ او متخصص کار دفاعی است و هیچکس در آن شکی ندارد. تیم او یکی از بهترینها در فاز دفاعی در مرحله مقدماتی کل جام بود اما قرار است ما در جام ملتها هم دفاع کنیم؟ درست در موقعیتی مشابه ما از جام جهانی برزیل به جام ملتهای استرالیا رفتیم. در آن مقطع اتفاقاً کی روش زمان بیشتری هم برای ترمیم تیمش و تغییر ساختاری در آن داشت اما عملاً تیم ایران همان تیم جام جهانی بود. باخت به عراق و حذف از تورنمنت اتفاقی بود که در آن اخراج مهرداد پولادی نقش داشت اما آن تیم هم کار آسانی مقابل غولهای آسیایی نداشت.
آمار چه میگوید
حال که بحث به کیفیت آسیا و امکان قهرمانی در جام ملتهای آسیا کشیده شد نمیتوان بهراحتی از عملکرد تیم ملی کره جنوبی و ژاپن در جام جهانی گذشت. تیم ملی کره بعد از حماسه شکست آلمان قهرمان در کشور خودش با پرتاب تخممرغ پذیرایی شد. این پیغام صریح و شفاف برای بازیکنان کره بود و آنهم اینکه سطح توقع هواداران فوتبال در این کشور بهمراتب بالاتر از صرف شکست آلمان است. آنها صعود میخواستند. کره حذف شد اما ژاپن بهعنوان نماینده آسیا و حریف جدی ایران درراه قهرمانی آسیا صعود کرد و مقابل بلژیک قرار گرفت. تیمی که انبوهی از ستارههای طراز اول و گرانقیمت جهان را در اختیار داشت و پیشبینی میشد بهراحتی از سد ژاپن عبور کند. اما ساموراییها با نمایش ویژه خود دنیا را متحیر کردند. آنها در نیمه دوم مسابقه و در مقطعی از مسابقه با دوگل از حریف خود پیش افتادند و کیفیت دوگل هم بهگونهای بود که نمیتوان آنها را پای اتفاق و حادثه گذاشت.
ژاپن دو گل زد و دوگل هم خورد اما در دقایق پایانی مسابقه به تحسین جهانی برای این تساوی هم اکتفا نکرد و بازهم راه دروازه حریف را در پیش گرفت تا نمایش خارقالعاده خود را با نتیجه همراه سازد. آنها هرگز به حفظ تساوی فکر نکردند و همین حرکت بهسوی جلو بود که فضا را در اختیار حریف قرار داد تا از آن استفاده کرده و گل سوم را هم به ژاپنیها بزنند. اگر ما چنین سرمست از حماسه بزرگ تیممان میگوییم و آن را مدعی قهرمانی در آسیا میدانیم ژاپنیها چه کردهاند؟ شاید نگاهی به آمار بیشتر بتواند فاصله ایران و ژاپن را نشان دهد. ژاپن فقط در بازی با تیم قدرتمند بلژیک ۴ ضربه داخل چارچوب داشت اما ایران درکل تورنمنت این عدد را ثبت کرد. مالکیت توپ در این بازی ۴۴ درصد ژاپن بود مقابل ۵۵ درصد بلژیک. ایران میانگین مالکیت ۳۰ تا ۳۵ درصدی را از خود بهجای گذاشت. از این هم جالبتر اینکه آنها دو برابر بازی ما مقابل پرتغال به هم پاس دادند. یعنی ۴۵۳ پاس آنها مقابل ۲۲۶ پاس ما. در چنین شرایطی آیا بازهم میتوان امیدوار بود که فقط با حفظ این تیم، اتکا بهتساوی مقابل پرتغال و شکست مراکش با یک گل به خودی و خوابیدن در باد تصوراتی در خصوص عملکرد تیم ملی، به قهرمانی در آسیا برسیم. ژاپن، کره و حتی استرالیا تیمهایی نیستند که بهراحتی به ایران اجازه رسیدن به آرزوهایش را بدهند.
انتهای پیام/#