به گزارش کندونیوز، میز نقد فیلمهای حاضر در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در یکصد و یکمین برنامه «هفت» اختصاص به فیلم سینمایی «تی تی» به کارگردانی آیدا پناهنده و «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ داشت.
شاهین شجری کهن درباره «تی تی» گفت: «تی تی» یک فیلم قانع است که سعی کرده شاعرانه باشد. اینکه فیلم میخواسته چه شود و چه شده، بحث اصلی ما نیست و فکر میکنم خانم پناهنده سعی کرده از روایتی چندوجهی استفاده کرده برای اینکه آدمها و موقعیتها را تصویر کند. به نظر من هیچکدام از اینها را نتوانسته تصویر کند و نه فیلمی در نشان دادن معضلات زنان است نه عاشقانهای دلپذیر و نه رنگارنگی اجتماع را به نمایش میگذارد و تصویر زمانه خودش نیست. ازاینجهت، فیلم به اهدافی که داشته، نرسیده است. عناصر طبیعت، بازی الناز شاکر دوست و شخصیتهایی با وجوه جالب در فیلم وجود دارند اما هیچکدام به مقصد نمیرساند، به همین دلیل نمیتوان گفت فیلم خوبی است.
قابهای شکیلی در استفاده از عناصر طبیعی در فیلم وجود دارد اما این استفاده از طبیعت نیست بلکه تنش در دل شخصیتها به دوربین و چشم ناظر منتقل میشود یا دریچهای به جهان است. من فکر میکنم روی هیچکدام از شخصیتها این فیلم تحلیلی صورت نگرفته است و شاید اگر انرژی فیلم صرف یکی از مسیرها و نسبتهای شخصیتی میشد، سرانجامی پیدا میکرد.
مسعود فراستی بابیان اینکه «تی تی» فیلم بسیار بدی است، گفت: به این دلیل بد است چون دارد نان یک خط سوژه را میخورد و نان خوبی هم نیست. من فیلمساز را نمیشناسم و فقط فیلم را دیدم؛ فیلمساز دارد نان همان سوژه یکخطی را میخورد و چون فیلمساز مطلقاً، مسئلهای را مطرح نمیکند، فیلم «ماقبل مسئله» محسوب میشود. فیلم قبلی این فیلمساز، «ناهید» است که خیلی از «تی تی» جلوتر است و «تی تی»، فیلم بیمثالهای است.
موضوع فیلم نیز تنها یک است؛ یک آقای دانشمند با چشمان آبیرنگ که اتفاقاً بازی خاصی هم از او نمیبینیم برخلاف بازیهای خوبش در تئاتر؛ مطلقاً شخصیت نیست، تیپ هم نیست و چیزی از عشق هم نمیفهمد. فیلمساز در مواجهه با این، مجبور است کاریکاتور بسازد و از همان ابتدا کاریکاتور ساخته میشود، کاریکاتوری که هر کاری کند تا آخر فیلم گردنش است. اگر «ابراهیم» را تک در نظر بگیرید و زمانی که عصا دست میگیرد و دست نمیگیرد و ... هیچ فرقی ندارد.
فیلمساز نمیداند خرافات یا عادتهای منطقهای که فیلم ساخته، چه چیزهایی است برخلاف فیلم «زالاوا» که دقیقاً از خرافات و عادتهای نادرست آن منطقه کردنشین مطلع است. درواقع نمیدانسته اگر بخواهد به فیزیک وصل شود، به چه باید متوسل شود!
محمدتقی فهیم در بخش دوم میز نقد، درباره فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» گفت: اسم فیلم زیاد در سینمای جهان استفادهشده است. به نظر من بهترین اسمی است که برای فیلم انتخابشده چون مخاطب متوجه هدف کارگردان میشود.
فراستی درباره عنوان فیلم بیان کرد: اتفاقا به نظر من عنوان بدی است چون سنگینی عنوان روی فیلم میآید.
فهیم در ادامه توضیح داد: مشکل فیلم این است که برای ما آبادان را نمیسازد بنابراین آقای آذرنگ نباید اسم فیلم را «روزی روزگاری آبادان» میگذاشت. نکته بعدی این است این کار در تئاتر و اجرای صحنهای، خیلی خوب بود اما وقتی این کار در سینما قرار است اجرا شود، فیلمساز باید بتواند آن را تبدیل به سینما کند و اگر جای سینمایی شدن نداشت، اشتباه بود که ساخته شود! آذرنگ در فصل بازار، نشان میدهد که میتواند فیلمساز خوبی باشد، چون بدون اینکه در بازار آبادان باشد توانسته تصاویر و موقعیتهای خوبی را ثبت کند.
انتهای پیام/#