به گزارش کندونیوز، «خانه امن» پر بحثترین سریال این شبهای تلویزیون است. سریالی با فضای جاسوسی- امنیتی که از برخورد با نیروهای تروریستی میگوید که به داخل مرزهای کشور نفوذ کردهاند.
سریالی که طبیعتاً فضایی ایدئولوژیک دارد و به همین دلیل طیف اظهارنظرهایی که درباره آن در شبکههای اجتماعی به چشم میخورد از صد درصد مثبت و هوادارانِ تا صد درصد منفی و منتقدانه را در برمیگیرد. برخی به خاطر نمایش رشادتهای نیروهای امنیتی کشور لب به تحسین این سریال میگشایند و برخی دیگر آن را به شعارزدگی متهم میکنند. دوقطبیای که معمولاً در کشور ما حول محور اغلب محصولات تصویریای که با درونمایه سیاسی و امنیتی ساخته میشوند شکل میگیرد و در برخی موارد کلیت آن محصول را هم زیر سؤال میبرد. اما اصلاً چه لزومی دارد سریالهایی با مضمونهای ایدئولوژیک ساخته شود و آیا مخاطب به این سریالها علاقه دارد؟
«خانه امن» سومین سریالی است که شما در ژانر امنیتی و اصطلاحاً ایدئولوژیک ساختید. ازنظر خود شما چه لزومی دارد که تلویزیون سریال استراتژیک امنیتی بسازد؟
احمد معظمی: من از سریال «سارق روح» شروع میکنم. فیلمنامه این سریال که در سال ۹۶ ساختم، هنوز هم ده، پانزده سال از زمان خودش جلوتر است و شاید ده سال دیگر متوجه شویم چه قصهای داشته. در زمان پخش خیلی به این سریال لطف نداشتند و به صورت هفتگی پخش شد و زیاد دیده نشد ولی جز کارهایی بود که فیلمنامه پرمغزی به قلم هومن فاضل داشت که سالها پژوهش پشت آن بود. شما میگویید چه نیازی است که تلویزیون سراغ کارهای امنیتی میرود؟ چه نیازی است که تلویزیون سراغ اینهمه زنجیره کلیشهای شبیه به هم میرود؟ یک سری کمدی خوب داریم، یک سری کمدی بد داریم که واقعاً دیدنش فقط آدم را مأیوس میکند. اصولاً خود تلویزیون هم دنبال کارهای اینچنینی است و همیشه حمایت میکند ولی چون این قصهها از حساسیتهای زیادی برخوردار است باید خیلی با تحقیق و پژوهش جلو رفت و اینطور نیست که فقط یک فیلمنامه نوشته شود و جلوی دوربین برود. آقای مرتضی اصفهانی روی طرح اولیه فیلمنامه «خانه امن» دو سال، دو سال و نیم تحقیق و پژوهش داشت. در کل کارهای ژانر جاسوسی امنیتی اصولاً برای مردم جذاب است خصوصاً که صحنههای اکشن داشته باشد. در «خانه امن» اطلاعاتی که داده میشود اطلاعات بهروز و درستی است و ۸۰درصد پروندههای واقعی کلیت این قصه را تشکیل داده و جزئیاتش تخیلات نویسنده بوده است.
چه لزومی دارد که در یک سریال این ژانر اینقدر شعار داده شود؟
احمد معظمی: اولاً اگر این امنیتی که توسط نیروهای امنیتی و نهادها داریم، نباشد در روز شاید کلی از این اتفاقها رخ بدهد و خوشبختانه ما در این سریال واقعیتها را به مردم نشان میدهیم. ما در شروع سریال «سارق روح» یک قصهای داشتیم که یک پسر ۱۷ساله داعشی در پوشش چادر میخواست در یک بازار عملیات انجام بدهد. این قصه واقعی بود. نیروهای امنیتی زمان خیلی زیادی سوار بودند روی این سوژه که بتوانند او را دستگیر کنند که اتفاقی برای مردم نیفتد. اینیک نمونه است اما شاید هزاران مورد اینچنینی باشد باتدبیر و باهوشی نیروهای امنیتی جلوی اینها گرفته میشود و این خیلی جای تقدیر دارد و برای اینکه مردم با این فضاها آشنا شوند ساخت چنین سریالهایی لازم است. پس واقعاً شعاری نیست. ما چیزهایی را نشان میدهیم که واقعی است.
ولی سکانسهای دیالوگهای بین نیروی امنیتی و مثلاً ابو عامر یا آن عضو سازمان مجاهدین هرکدام چند دقیقه دیالوگ ایدئولوژیک دارند. این شعار نیست؟
احمد معظمی: ما یک سری دیالوگهایی داریم که تابهحال کمتر شنیدهشده و باید گفته شود. اگر از همه این دیالوگها بگذریم که املا چنین کاری نباید ساخته شود. دیالوگهایی که بین این شخصیتها ردوبدل میشود، دیالوگهای کلیدی و مهمی است که همینها تماشاچی را گیر انداخته و در شبکههای اجتماعی هم میبینید که بازخورد دارد. اگر این نکات گفته نشود که ساخت این سریال ارزشی ندارد. تضاد میان تفکرات این دو طرف اگر درنیاید که سریال شکل نمیگیرد.
شما بهعنوان بازیگران این سریال قبلاً مخاطب سریالهایی ازایندست بودید؟
سامان صفاری: یکی از مشکلات ما در هنر همین است که مرزبندی درست میکنیم. میگوییم یک تعداد سمت چپ یک تعداد سمت راست. بیشتر از ده، پانزده سریال در دنیا در ژانر سیاسی امنیتی ساختهشده و نمونههایش مثل «خانه پوشالی» را دیدیم. هیچکس در دنیا نمیپرسد شما به این ژانر علاقه داشتی که در آن بازی کردی؟ این مبنای انتخاب یک اثر هنری نیست. شما زمانی سر یک کار میروی که فیلمنامه را میخوانی و بر اساس انتخاب نقشت آن کار را بازی میکنی.
سؤال من این بود که اصلا چنین موضوعاتی برای شما بهعنوان مخاطب کنجکاوی برانگیز است؟
سامان صفاری: اگر کنجکاوی برانگیز نبود که این ژانر پرمخاطب نمیشد.
نیلوفر کوخایی: در ایران مخصوصاً در تلویزیون که کمتر به این ژانر بهاداده شده، این موضوعات جذاب است. بیشتر سریالهای تلویزیون درام و عاشقانه و یا تاریخی است. با توجه به اینکه اینقدر در کشورمان امکانات برای ساخت فیلم کم است من فکر میکنم سطح این کار آنقدر بالا است که همه آدمهایی که به من میگفتند ما اصلاً تلویزیون نمیبینیم الآن میبینند. با ماسک هم که بیرون میروم یک نفر پیدا میشود که بگوید تو تابان «خانه امن» هستی؟ و من از این بازخوردها متوجه میشوم که این کاردیده میشود. در سطح جهانی هم من عاشق سریال «۲۴» هستم و فکر میکنم کار خیلی باکیفیتی است. آنجا آنقدر به این ژانر بها میدهند و کار را سیاسی نمیکنند که هم هنرمندها برای بازی راحتتر هستند و هم کارگردانها برای ساخت راحت هستند.
فکر نمیکنی به خاطر تفاوت ساخت میان سریال جاسوسی امنیتی ایرانی و سریال مثلاً هالیوودی باشد؟ اینجا بیشتر شعار داده میشود و بیشتر ایدئولوژیک است.
نیلوفر کوخایی: کار «خانه امن» شاید خیلی سیاسی نباشد. بیشتر بحث داعش است و امنیت کشور. کجای دنیا حامی داعش هستند؟ هر کشوری ممکن است چنین سریالی بسازد و باید خیلی محبوب باشد. نباید گاردی وجود داشته باشد. همه آدمها باید طرفدار سیستم امنیت کشورشان باشند.
ارسطو خوش رزم: به دلیل اینکه خیلی کم در کشور ما این فضا داده میشود که سریالهایی با چنین مضمونهایی ساخته شود برای مخاطب جذاب است. مشکلی که وجود دارد این است که چون ما جامعه شعارزدهای داریم ممکن است یک مقدار گارد وجود داشته باشد. هر آدمی وقتی یک کاری انجام میدهد بیشتر از هرکسی نسبت به کیفیت کاری که انجام میدهد مطلع است. با هر عقیده و سلیقهای که باشیم یک حقیقتی را نمیتوانیم کتمان کنیم که سالهای سال است گروههای تروریستی مختلف مثل طالبان، داعش و ... دورتادور کشور ما وجود دارند و در تمام کشورهای همسایه ما هرروز میشنویم که اتفاقهای عجیب غریب میافتد اما در تمام این سالها دو حادثه تروریستی من یادم است. یکی حادثه مجلس و دیگری اتفاقی که در رژه نیروهای مسلح در اهواز رخ داد. پس ما نمیتوانیم منکر این باشیم که سیستم امنیتی در ایران به نحوی عمل میکند که جلوگیری کرده از این که این گروهها وارد ایران شوند و توانستند از مرزهای ما حفاظت کنند. وقتی دورتادورت چنین تفکراتی هستند به نظر من در تمام این سالها دو اتفاق کارنامه خیلی مثبتی است با هر نگاه و دید سیاسی. پس شعار نیست. درباره دیالوگها، بههرحال لازمه ساخت یک زنجیره یا اثر نمایشی این است که یک مقدار اتفاقهای دراماتیک هم در آن وجود داشته باشد. نمیتوانی کاملاً رئال فضا را برگزار کنی. مجبوری یکجاهایی آنهم در چنین کارهایی که به لحاظ عقیدتی و سیاسی یک ایدئولوژی پشتش است و تو برای اینکه بخواهی این سریال را مخاطب درک کند باید این ایدئولوژی را برایش توضیح دهی.
این ایدئولوژی خیلی در سریالهای این ژانر رو به مخاطب القا نمیشود؟ حداقل در مقایسه با نمونههای جهانی خیلی گلدرشت است.
ارسطو خوش رزم: برای اینکه آنها دستشان به لحاظ ساخت خیلی بازتر است و شرایطشان با شرایط ما و جنس فیلمسازی ما خصوصاً در تلویزیون خیلی متفاوت است. ولی وقتی شما در تلویزیون ایران کار میکنی و چنین سوژه حساسی را کار میکنی که حتی پخش آن از تلویزیون خیلی عجیب است...
چرا عجیب است؟
ارسطو خوش رزم: برای اینکه شما نمیتوانید در چنین حیطهای ورود کنید.
اتفاقاً این چیزی است که خود تلویزیون دوست دارد و از آن حمایت میکند.
ارسطو خوش رزم: اگر دوست دارد چند سریال با چنین موضوعاتی ساختهشده؟ ممکن است در دو، سه سال اخیر چند سریال ساختهشده باشد ولی به نظرم «خانه امن» یک سری خط قرمزهایی را به لحاظ امنیتی رد کرده که نمونهاش وجود نداشته. به خاطر اینکه اطلاعات مردم نسبت به این حوزهها کم است بههرحال مجبوری یک سری دیالوگ هم به صورت شعاری مطرح کنی تا برای مخاطب جا بیفتد.
رویین رحیمی: کسانی که هیچ جوری سریالهایی ازایندست را دوست ندارند و سمت آن نمیآیند در ذهنشان پیشداوری دارند. اصلاً به این نگاه نمیکنند که در این سریال درباره داعش و اتفاقاتی که واقعاً سال ۹۵ رخداده صحبت میشود و یک سری اطلاعات میدهد برای اینکه در هر کشوری این اتفاق میافتد برای اینکه بگویند این کارها انجامشده. این پیشداوری از مشکلاتی میآید که در این کشور وجود دارد و برخی نمیخواهند با این مسائل روبهرو شود. نمیخواهند سریال را ببینند برای اینکه فکر میکنند این سریال اسمش «خانه امن» است و میخواهد بگوید همهچیز اینجا گلوبلبل است.
درصورتیکه در همان دیالوگهایی که شما میگویید جایی هست که قاضی میگوید ۱۵قاضی فاسد در این دستگاه وجود دارد، پس نمیگوید همهچیز در این مملکت درست است. ولی این سریال میگوید یک سری چیزها را باید ببینیم. همانطور که ارسطو گفت، واقعاً کشورهای اطراف را ببینیم که چه وضعیتی دارند حداقل از این جهات ما وضعیت درستی داریم و کسانی که باعث این وضعیت درست هستند، ارتش یا سپاه یا مرزدار یا حتی مردمی که وقتی به آنها حمله میشود از سرزمینشان دفاع میکنند قابلاحترام هستند و باید درباره آنها حرف زد.
آقای خوش رزم میگویند یک سری خط قرمزها در این سریال رد شده. این خط قرمزها چه چیزهایی هستند؟
احمد معظمی: این حرف نظر ارسطو است ولی مجموعه «خانه امن» تروریسم علیه مردم ایران را نشان میدهد. تروریسم یک قتل ساده نیست و خیلی پیچیدهتر از این حرفها است. هدفی که ما در این سریال داشتیم این بود که جعبه سیاه تروریسم را برای مردم باز کردیم. تروریستهایی که با ایدئولوژیهای مختلف رو به مردم ایران تجهیز میشوند و همه در یکچیز مشترک هستند و آنهم سرمنشأشان است که ما در این سریال یک شخصیتی به اسم کامران داریم و از طریق او میخواهیم به حامیان تروریسم برسیم. کار این تیپی در تلویزیون زیاد ساختهشده ولی بحث این است که تا چه اندازه توانسته موفق باشد؟ در سالهای گذشته توسط کارگردانهای خیلی خوب ما کارهای امنیتی ساختهشده و کارهایشان بهاندازه خودشان دیده شد ولی الآن باید ببینیم یک اثر که ساخته میشود چه خروجی برای مخاطب دارد. همه استقبال میکنند. یک سری مخالف هستند که این چیز عجیبی نیست.
هر کاری هم موافق دارد و هم مخالف و اصولاً کاری که دیده میشود این اتفاق برایش میافتد. یک سری هم حب و بغض دارند بدون تعارف. مثلاً بگویند اگر معظمی نمیساخت من بهتر میساختم یا اگر سامان آن نقش را بازی نمیکرد من بهتر بازی میکردم و ... کارهای این مدلی چون کارهای پرهزینهای هستند، کمتر ساخته میشود. اینطور نیست که با یک بودجه کم بتوانیم یک کار شبیه این سریال با این تعداد لوکیشن و این حجم بازیگر و کار در چندین شهر و ... بسازیم. تهیهکنندهها یک مقداری به خاطر شرایط مالی کمتر ریسک میکنند و سمت قصههای اینچنینی میآیند. چون واقعاً جز ضرر مالی چیزی ندارد. آقای صفری برای «خانه امن» خیلی هزینه کرد و بسیار صبور و پایکار بود. تلویزیون و سیما فیلم بهشدت از کار حمایت کردند و فکر میکنم از این به بعد کارهای با این موضوعات بیشتر ساخته شود چون با استقبال روبهرو شده و مردم و مدیران آن را دوست دارند و چقدر هم خوب که سریالهای اینچنینی بیشتر داشته باشیم.
بهشرط اینکه یک مقدار از شعار فاصله بگیریم و درام بیشتری در آن ببینیم.
احمد معظمی: نمیشود اینطور گفت. واقعاً سلیقهای است. حسین تراب نژاد سالیان سال جز نویسندههای درجهیک بوده و آقای اصفهانی برای خودش در این ژانر دانشمندی است. کارهای اینچنینی چون تخصصی است احتیاج دارد یک نفر باشد که روی کار سوار باشد. کارهای مثل «خانه امن» پروسه ساخت سختی دارد. من هم بدم نمیآید مثل خیلی از همکارانم یک کار سبک بردارم و در چند لوکیشن محدود سریال بسازم. ما برای این سریال در کف خیابان و مترو و ترمینال و جاهای شلوغ زیادی بودیم. ساختن چنین کارهایی انگیزه و عشق زیادی میخواهد. من خودم به سریالهای جاسوسی خیلی علاقه دارم و فکر میکنم مردم هم توانستند با این سریال ارتباط خوبی برقرار کنند.
در شبهای گذشته و پس از ماجرای ترور شهید فخری زاده سکانس حذفشده داشتید؟
احمد معظمی: نه. ما حتی اصلاحیه هم نداشتیم.
مشخصاً در سکانس میان کمال و خبرنگار العربیه به نظر میآید صداگذاری مجدد داشتید. تغییر صدای کاراکتر خبرنگار در آن جمله که میگوید مواظب حاج قاسم و دانشمندانتان باشید توجه برخی مخاطبان شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرده بود.
احمد معظمی: نه. پخش ما بهروز است. باید به بچههای پستولید حق بدهید. گاهی ساعت ۵عصر قسمت مربوط به همان شب در حال صداگذاری است، باید حق بدهید یک سری گاف تغییر سطح صدا شاید باشد.
سریال «خانه امن» و «گاندو» در یک سبک هستند؟
احمد معظمی: با حفظ احترام به جواد افشار که سریال خوب «گاندو» را ساخت و موردتوجه هم قرار گرفت، یک سری این دو سریال را باهم مقایسه میکنند، آن سریال در سبک و سیاق خودش واقعاً موفق بود، «خانه امن» هم در سبک و سیاق خودش موفق است. نباید بیاییم قیاس کنیم. «گاندو» سریالی بود که خود من هم دوستش داشتم و میدیدم. اصلاً اینطور نیست که بخواهیم آن سریال را بکوبیم یا بگوییم ما بالاتر هستیم. همه یک هدفداریم و در یک مسیر میرویم.
«خانه امن» ازنظر تشکیلاتی پاسخ به «گاندو» نیست؟
احمد معظمی: اصلاً، بههیچعنوان. موضوع «گاندو» واقعاً چیز دیگری بود و بسیار هم جذاب بود.
از اینکه برچسب ساخت کار سفارشی برای یکنهاد خاص بخورید نترسیدید؟
احمد معظمی: برای چی بترسم؟ من سریال «ملکاوان» را در یک ژانر و فضای کاملاً متفاوت ساختم. اصلاً به این چیزها کار ندارم و فیلمنامه برایم مهم است و اینکه حال خودم موقع ساختن یک کار خوب باشد. کار «خانه امن» کار سختی بود. مگر در پایانه جنوب میشود پلان گرفت؟ ما صحنه کشتن نیروی داعش را آنجا ساختیم.
شما بهعنوان بازیگران سریال نگران نبودید برچسب کار سفارشی بخورید؟
ارسطو خوش رزم: من از بچگی در این حرفه بزرگ شدم. ۱۶سال است که کار بازیگری میکنم. بیش از هشتاد، نود کار تلویزیونی بازی کردم. هیچکسی بهاندازه خود آدم مشرفبه کاری که انجام میدهد نیست. من باافتخار در «خانه امن» بازی کردم. سابقه همکاری طولانی با احمد معظمی داشتم و اصلاً هم اینکه میگویید برچسب خوردن برایم مهم نیست. هر کاری در این مملکت انجام بدهی یکبخشی به تو فحش میدهند و یکبخشی از تو تعریف میکنند. برای من نه آن بخشی که تعریف میکنند اهمیت دارد و نه آن بخشی که فحش میدهند. من خودم باید ببینم حال خودم نسبت به کاری که انجام میدهم چطور است. من حالم خیلی با این کار خوب بوده و افتخار هم میکنم و خیلی هم خوشحالم که بسیار سریال پربینندهای است. سال گذشته دو سریال پخششده که نقش اصلی آن را بازی کردم، یکی «خانواده دکتر ماهان» و یکی هم سریال «نمایشان خاکستر» که نقش شهید مهدی البوغبیش را بازی کردم و بسیار کار شریفی بود. هیچکدام یکهزارم این کار هم دیده نشد. الآن خیلی راحت سرم را بالا میگیرم و میگویم چنین سریالی بازی کردم. ۹۰درصد رضایت مخاطب اصلاً شوخی نیست. پدر من سالهای سال تهیهکننده تلویزیون بوده و سریالهای پربیننده زیادی ساخته و میدانم که بحث رضایت مخاطب اصلاً شوخی نیست. «خانه امن» بسیار کار درجهیکی است، چه به لحاظ فیلمنامه، بازیگری، کارگردانی و تیمی که کارکردند و من خوشحالم که در این کار حضور داشتم.
روژین رحیمی: من الآن ۱۱سال است که تئاتر کار میکنم، یک سینمایی کارکردم و این دومین کار تصویری است که در آن حضور داشتم. من وقتی قرارداد بستم متن فیلمنامه را نخوانده بودم. آقای معظمی آن زمانی که من را انتخاب کردند گفتند نمیتوانیم الآن متن را به تو بدهیم ولی قصه کاراکتر این است و وقتی من اتفاقهایی که برای این شخصیت میافتد را شنیدم بیبروبرگرد قبول کردم. به این دلیل که این کاراکتر در ماجراهایی قرار میگیرد که یک هزارمش را هم من در زندگی تجربه نکردم و این برای من خیلی جذاب بود. شاید اگر متن را میدانستم قبول نمیکردم ولی الآن خوشحالم که این اتفاق افتاده. دو شب اول وقتی سریال پخش شد، خیلی از دوستان نزدیکم به من گفتند چرا در این سریال بازی کردی؟ و الآن که قصه سریال جلو رفته آنها هم میگویند خوب شد که در این کار بازی کردی و این همان پیشداوری است که در جواب سؤال قبل گفتم. متأسفانه در جامعه وزندگی ما پیشداوری وجود دارد و این خیلی بد است. یکی از دلایلی که من بازیگری را دوست دارم این است که بتوانم از این اخلاق پیشداوری و قضاوت کردن آدمها در موقعیتهای مختلف فاصله بگیرم.متأسفانه خیلی از افرادی که این سریال را دوست ندارند و برای ما کامنت فحش مینویسند اصلاً زنجیره را ندیدند.
نیلوفر کوخایی: نمیشود منکر این موضوع شد که یک مقدار بیمهری نسبت به خانمهای بازیگر در ایران بیشتر است و هرچقدر هم که ادعای روشنفکری کنیم فکر میکنم هنوز در جامعه ما مردسالاری وجود دارد. بدترین بازیگر پسری که در سینما و تلویزیون میبینی، در صفحه اینستاگرامش کلی کامنت مثبت و تشکر دارد ولی درباره بازیگرهای خانم شاید انگشتشمار باشند که کامنت مثبت زیاد داشته باشند. من هم از برچسب خوردن نترسیدم. من بازیگری را انتخاب کردم که نقشهای متفاوت را تجربه کنم و هر نقشی خودش یکرنگی دارد. من قبل این نقش یک دختر چریک بازی کردم و اصلاً بحث اعتقادی نیست. فکر میکنم الآن اول راه هستم و بیشتر باید انتخاب شوم. اغلب سوپراستارهای امروز سینما هم تلویزیون با نقشهای متفاوت کارکردند و به نظرم قیاس درستی نیست که الآن خودمان را با الآن آنها مقایسه کنیم و فکر میکنم تجربه هر نقشی با یک کارگردان خوب لازم است و بازیگر را بهجاهای خوب برساند.
سامان صفاری: کاراکتر پیام خیلی کارهای عجیب غریب انجام میدهد. الآن بچههای نسل جدید چطور رفتار میکنند؟ دنیایشان با ما فرق میکند. یک خلائی در کارهای ما وجود دارد که باید این نسل را در نظر بگیریم. در این ژانر هم پیام، محسن، فرشته، تابان هرکدام مخاطبهای خاص خودشان رادارند. به نظر من پیام آزادی عمل خیلی خوبی دارد. من منظور سؤالت را متوجه شدم. شما میگویی همکارهای ما ممکن است یک مرزبندی میان ما (بازیگران سریالهای شبیه «خانه امن») و خودشان ایجاد کنند. نه به نظرم اینطور نیست. الآن همه این گروهی که اینجا هستند گروه جوانی هستند و مطمئن باشید که کسانی که در این حرفه هستند ما را وارد هیچ حوزهای نخواهند کرد و همین الآن هرکدام از ما با پروژههای جدیدی قرارداد بستیم و کار میکنیم.
کاراکتر پیام خیلی آزادی عمل ندارد؟ قطعاً باید از نیروی امنیتی بترسد.
احمد معظمی: ما در مرحله فیلمنامه که با آقای تراب نژاد مشورت میکردیم به این نتیجه رسیدیم که خیلی بله، چشم قربان نباشد. روابط میان پیام و افشین را ببینیم.
نیروهای امنیتی همیشه اینقدر مهربان نیستند.
سامان صفاری: افشین با من مهربان نیست.
پیام گاف میدهد در این حد که مسیر پرونده امنیتی مهم را تغییر میدهد واکنش افشین فقط یک داد کشیدن پشت تلفن است.
احمد معظمی: ما درباره نیروی امنیتیای صحبت میکنیم که کار هوش انجام میدهد. باورپذیری قصه به همین رفتار است. ما سعی کردیم برای مثال تماشاچی با کاراکتر کمال یا افشین احساس سمپاتی کند.
واکنشهای خانواده کاراکتر قاضی یا کمال به عقیده برخی اغراقآمیز بود و در ماجرای دزدیده شدن فرشته ضعف زیادی نشان دادند.
احمد معظمی: خانم شهره سلطانی واقعاً بازیگر درجهیکی هستند. وقتی ایشان نقش را خواند، به این نتیجه رسیدیم که این نقش نباید کلیشهای باشد. باید باورپذیر باشد. من چرا باید پلیس را خشن نشان بدهم؟ حتی بدمنهای قصه من را هم مخاطب دوست دارد. سیما تیرانداز یا حتی قربان نجفی.
همین کاراکتر ابو عامر چرا اصلاً شبیه هیچ عضو گروه دانش که دیدیم نیست و مثل سخنرانها صحبت میکند؟ حتی برخی معتقد بودند یک کپی ضعیف از کاراکتر عبدالمالک در فیلم «شبی که ماه کامل شد» است.
سامان صفاری: به خاطر اینکه اینها واقعاً آدمهای سخنوری هستند.
روژین رحیمی: اتفاقاً من خودم این را در سریال دوست داشتم که کاراکترها همه سفید مطلق یا سیاه مطلق نبودند. حتی کمال که شخصیت سفید قصه است در خانوادهاش مشکل دارد. حتی نیروی داعشی سریال ما از کلیشهای که از داعش در ذهن داریم دور هستند.
چرا به سراغ بازیگران تئاتر رفتید؟
احمد معظمی: زمانی که من حدود ۱۷۰ اپیزود سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را با آقای تحویلیان ساختم، بنابراین بود که از چهرههای جدید استفاده کنیم و این فرصت خیلی خوبی بود که چهرههای جدیدی به سینما و تلویزیون معرفی کنیم. آن زمان این اتفاق افتاد و خیلی از چهرههایی که الآن میبینیم در سینما و تلویزیون کار میکنند، از همان مجموعه آمدند. بعدازاین مجموعه از سال ۹۱ تا ۹۵ بنا به دلایلی من کار نکردم و بعدازآن «سارق روح» را ساختم. در آن سریال هم حرفمان این بود که چهرههای جدید به تلویزیون معرفی کنیم. چون همه ما کارگردانها الآن مشکلداریم. وقتی یک سریال قرار است ساخته شود، همه کارگردانها و تهیهکنندهها به مشکل میخورند. برای همین من سعی کردم همیشه در کارهایم از چهرههای جدید استفاده کنم. چقدر ما در هر سریال از بازیگران تکراری استفاده کنیم و واقعاً هم یکجاهایی دستمزدهای بازیگران مطرح را نمیتوانیم بدهیم. دستمزد یک سری بازیگرها خیلی بالا است. خود من هم راضی نیستم برای یک سریال دستمزد میلیاردی بدهم و بعد بگویم به بهانه این آقا یا خانم مردم این سریال را ببینند. بر اساس بودجهای که برای کار تعریف میشود بازیگر انتخاب میکنم که نخواهم از بودجه یک بخش زنجیره بزنیم و مثلاً پول را به یک نفر بدهیم. پشت دوربین هم سعیام استفاده از نیروهای جدید بوده. الآن احمد گودرزی مدیر فیلمبرداری این سریال که قبلاً کارکرده بود و الآن با این سریال دیده شد و میدانم که چندین پیشنهاد کار بعدازاین سریال دارد.
بهعنوان سؤال آخر شما بهعنوان بازیگران سریال بگویید چطور به این پروژه پیوستید؟
ارسطو خوش رزم: من سابقه همکاری طولانی با احمد معظمی داشتم. برایم صرف بودن احمد معظمی در یک کار کافی است. برای اینکه تعریف بازیگری در تلویزیون ما به این حد نزول پیداکرده که میگویند بازیگری که میتواند دیالوگش را در میزان سن گفتهشده بگوید و بگیریم و برویم. یعنی اصلاً کاری ندارند که چقدر نقش را خوب بازی میکنی. سالهای سال است من کمتر با کارگردانهایی کارکردم که به من بگوید اینجا را اشتباه بازی کردی یا دیالوگ را بد گفتی. احمد معظمی یکی از افرادی است که همیشه روی بازی بازیگرانش حساس بوده. کارگردانی است که به مسئله بازیگری اشراف کامل دارد. من اولین بازیگری بودم که برای این سریال قرارداد بستم. کار «خانه امن» با یک گروه عالی به لحاظ اخلاقی ساختهشده. گروه تولید و تهیه درجهیک و فضای بهشدت خوب پشتصحنه در این سریال باعث شد که حضور در این زنجیره یکی از خاطرات خوب من باشد.
احمد معظمی: نه اینکه بخواهیم نوشابه برای هم بازکنیم ولی ارسطو سالیان سال است که تئاتر بازی میکند. پدرش هم تهیهکننده است ولی روی پاهای خودش ایستاده. میتوانست در کارهای پدر خودش بازی کند ولی راه خودش را رفت.
نیلوفر کوخایی: من خیلی دوست داشتم با احمد معظمی کارکنم. چند سال پیش قرار بود باهم در «حریم شخصی» همکاری کنیم که متأسفانه نشد. در کل چی بهتر از اینکه با یک کارگردان جوان کارکنی؟ همینکه کارگردان تا دقیقه ۹۰ انرژی دارد و گاهی چهارده، پانزده ساعت کار میکند بدون اینکه نگران باشد خیلی کار را لذتبخش میکند و همانطور که ارسطو گفت هدایت بازیگر خیلی مهم است و اینکه کارگردان بگوید خیلی خوب بود گاهی خیلی میچسبد ولی بعدازاینکه چند بار تکرار میشود آدم متوجه میشود که کار فاجعه دارد پیش میرود.
روژین رحیمی: دستیار آقای معظمی با من تماس گرفتند و متوجه شدم که برای انتخاب بازیگر به دانشگاه ما رفته بودند و من را به ایشان معرفی کرده بودند و وقتی به دفتر ایشان رفتم و تست دادم گفتند این برای نقش فرشته خوب است.
سامان صفاری: یک کار یا اثر یا یک تیم فوتبال از اول لیدرش میداند که آن کار میگیرد یا نمیگیرد ولی اولین بار که من به دفتر تولید رفتم همه یک انرژی مثبتی داشتند که میدانستند این کار موفق میشود.
انتهای پیام