به گزارش کندونیوز، اگر روزگاری خواننده شدن نیاز به تایید و امضای اساتید داشت اما حالا به کمک دستگاههای الکترونیکی و یک اتاقک کوچک به اسم استودیو شما خواننده شدهاید.
کافی است که بتوانید واژهها را هم کنار هم قرار بدهید یا حتی بروید سراغ اشعار شاعران بزرگ و اشعار آنها را بدون تغییر یا با اصلاحاتی از سوی خودتان بخوانید که دیگر نخواهید حتی هزینه ترانه یا شعر را هم پرداخت کنید. تبریک میگویم؛ شما خواننده شدهاید و بقیهاش را بسپارید به دست سایتها، فضای مجازی یا سلبریتیهایی که پول میگیرند تا آهنگ شما را تبلیغ کنند و حتی اگر راه و رسمش را بدانید ممکن است بعد از مدتی سر از تلویزیون و برنامههای معروفش هم دربیاورید.
دیدید، به همین راحتی میتوان خواننده شد و دیگر لازم نیست زحمت بکشید و دانش موسیقی داشته باشید و دستگاهها را بشناسید و تازه حداقل یک ساز هم بتوانید بنوازید. شما که این گزارش را میخوانید میتوانید اندکی مکث کنید و به آهنگهایی که این روزها از تلویزیون و صفحات اینستاگرامی میشنوید فکر و بررسی کنید که چه تعداد از این قطعات استاندارد و قابل شنیدن هستند و چه درصدی از آنها با وجود ضعیفی و سخیفی مورد توجه قرار میگیرند.
نکته جالب وضعیت فعلی موسیقی این است که کسی مسئولیت این شرایط را گردن نمیگیرد. تهیهکنندگان میگویند بازار و مردم چنین آهنگهایی از ما میخواهند و مدیران ارشاد و آنهایی که مجوز میدهند هم میگویند از دست ما خارج است و از بیرون مجوز میگیرند و خوانندگان هم فقط میخواهند مشهور بشوند و بقیهاش برایشان مهم نیست. این وسط سلیقه مردم است که روزبهروز متفاوت میشود.
اگر آثار دهه 60 و 70 و حتی اوایل دهه 80 همچنان شنیدنی هستند و دلنشین اما موسیقی دهه90 بهشدت سطحی، موقت و دارای تاریخ انقضاست. ترانههایی که میتوانند شبیه به مسکنها عمل کنند و نه در کلام نشانی از عمق و فخامت دارند و نه در ملودی. حتی تعدادی از این قطعات را به دلیل وجود کلمات توهینآمیز و سخیف نمیشود با خانواده شنید. موسیقی امروز برگرفته از اثرات ورود پول فراوان به این صنعت است.
تهیهکنندگانی که خوانندگان را به چشم ابزار میبینند و فقط دنبال سود بیشتر هستند و خوانندگانی که پای هر قراردادی را امضا میکنند تا فقط دیده شوند و به فردای پس از پایان قرارداد فکر هم نمیکنند.
انتهای پیام/#