به گزارش کندو نیوز، این روزها که بازیگران خوشچهره و ستارههای پولساز، حرف اول را در سینما و تلویزیون میزنند، بیشتر از قبل شاهد کمرنگ شدن هنرمندان پیشکسوت هستیم. هنرمندانی که در دوره خاصی از فعالیت هنریشان، ستاره بودند اما کمکم با رویه حاکم بر هنرهای نمایشی، طرد و فراموش شدند. غلامحسین لطفی یکی از هنرمندان قدیمی است که مدتها در سینما و تلویزیون از او خبری نبود اما بعد از سالها به سینما برگشته و قرار است در فیلم جدیدی بازی کند.
بازگشت لطفی به سینما
غلامحسین لطفی 10 روز پیش بهعنوان مهمان در برنامه «چهل تیکه» حضور داشت. او در همان ابتدای ورود به برنامه از اینکه فراموششده است، حسابی گلایه کرد و با گریه و ناراحتی گفت که همه تصور میکنند او نیست و نابودشده اما حالش خوب است. دلخوری او باعث شد اواسط برنامه هم با یاد رضا بابک به گریه بیفتد و از بیکار شدن هنرمندان پیشکسوت انتقاد کند.
طولی نکشید که بریده ویدئوهای «چهل تیکه» با تیترهایی مانند «گریههای غلامحسین لطفی اشک مجری را درآورد» در فضای مجازی دستبهدست شد. گلایههای او باعث شد اهالی سینما و تلویزیون یاد او بیفتند که هنوز توانایی بازیگری دارد و بعد از پنج سال، پیشنهاد کاری تازهای به او داده شود. دیروز خبر رسید که قرار است در فیلم «نارگیل» به تهیهکنندگی ابراهیم عامریان که هنوز کارگردانش مشخص نیست، یکی از نقشهای اصلی را بازی کند.
حکمرانی دیگران در سینما و تلویزیون
تلویزیون، سینما و نمایش خانگی هرکدام به شیوه خودشان، هنرمندان پیشکسوت را به حاشیه رانده و باعث بیکاری آنها شدهاند. فیلمنامهها و قصههای ضعیف در سینما، باعث شده سرمایهگذاران و کارگردانان با استفاده از ستارهها، مخاطبان را به سینما بکشانند تا فیلمشان بفروشد، درنتیجه نقشها به چهرههای خاصی میرسد، بعضی از ستارگان همیشه یک یا دو فیلم روی پرده در حال اکران دارند یا بعد از پایان اکران یک فیلم، بهسرعت دوباره با فیلم تازهای به سینما میآیند!
پدیده بازیگر – اسپانسر هم سهم مهمی در وضعیت فعلی سینما دارد. بعضی از بازیگران میتوانند برای ساخت یک فیلم، حامی مالی بیاورند و همین مجوز حضورشان در فیلم میشود یا گاهی خود بازیگران حامی مالی فیلم میشوند و در آن بازی میکنند. همچنین گاهی از چهرههایی استفاده میشود که حرفه اصلیشان بازیگری نیست و صرفاً چهرههای جذابی هستند.
در سریالهای تلویزیونی هم اوضاع بهتر از سینما نیست و همانطور که قبلاً در گزارش مفصلی به آن پرداختیم، میبینیم که چند بازیگر خاص همزمان در دو سریال در شبکههای مختلف تلویزیون دیده میشوند. حضور همزمان بازیگران در دو شبکه، اتفاقی است که همین حالا هم در تلویزیون دیده میشود. در چنین وضعیتی، حضور هنرمندان پیشکسوت، روزبهروز کمرنگتر میشود و درنتیجه بیکار میشوند.
ازیادرفتهها
این روزها هنرمندان زیادی هستند که غیبتشان در عرصه بازیگری طولانی شده است و از یادها رفتهاند. رضا فیاضی و رضا بابک، از هنرمندانی هستند که در سالهای اخیر فعالیت خاصی در تلویزیون یا تئاتر نداشتهاند.
آخرین باری که آزیتا لاچینی را در تلویزیون دیدهایم به یک سال پیش برمیگردد که در برنامه «هزار داستان» مهمان بود و روایت عجیبی از روزهای سخت زندگیاش در جوانی داشت.
منوچهر آذری گوینده و بازیگر آثار کمدی، تقریباً 9 سال است که بهعنوان بازیگر در آثار سینمایی یا تلویزیونی دیده نشده است.
صدیقه کیانفر هم مانند غلامحسین لطفی و بسیاری از بازیگران پیشکسوت، جزو چهرههای فراموششدهای است که مدتی پیش روی تخت بیمارستان ویدئویی از خود منتشر کرد و خطاب به کارگردانان گفت که علت بیماری و کسالت او بیکاری است. او با بغض و ناراحتی بهطور رسمی اعلام کرد که حالش خوب است و میتواند دیالوگها را حفظ کند. انتشار این ویدئو، نام او را چند روزی در تیتر خبرها نشاند. با این اوضاع، دیگر چهرههای فراموششده هم حتماً باید بغضشان جلوی دوربین شکسته شود و یکییکی بهطور رسمی اعلام کنند که حال جسمیشان خوب است تا به خاطر بیایند؟ آیا بهجای پیشنهاد کار، باید زمانی که دیگر دیر است، به فکر بزرگداشت و تجلیل و یادبود افتاد؟!