شبکه «نمایش خانگی» از همان ابتدای راهاندازی در ایران با دست گذاشتن بر قصههایی که فضای غالب آنها نمایش اختلاف طبقاتی بود، تصویری از جامعه را پیش چشم مخاطبانش قرار داد که حالا میتوان با قطعیت تولیدات این شبکه را عامل حسرت مخاطبان دانست؛ آثاری که شبکه نمایش خانگی را تبدیل به شبکه «نمایش حسرتهای خانگی» کرده؛ حسرتی که با دیدن تولیدات شبکه نمایش خانگی در جمع خانواده، در دل تکتک اعضای خانواده خانه میکند!
پول بدهید و حسرت بخورید!
اگر در دستهبندی آن گروه از مخاطبان قرار میگیرید که سریالهای شبکه نمایش خانگی را از همان ابتدا تا به امروز دنبال کردهاید، حتما متوجه این موضوع شدهاید که فضای کلی سریالهای شبکه نمایش خانگی عموما با مفهوم «ثروت» و زندگیهای اشرفی گره خورده است. از سریالهای تاریخی همچون «شهرزاد» گرفته تا سریالهایی که قصههایی در حال و هوای امروزی دارند، عموما هر کدام به نوعی در فضایی به دور از زندگی اغلب مردم روایت میشوند. قصه سریالهایی همچون «ساخت ایران»، «ابله»، «رقص روی شیشه»، «عاشقانه»، «هیولا»، «ممنوعه»، «سالهای دور از خانه» و... همه در فضایی روایت میشوند که یک سر قصه به طبقه مرفه میرسد. فضایی «سوپر لاکچری» که هیچ شباهتی با زندگی ما مردم عادی ندارد؛ خانههایی ویلایی با متراژهایی بالا، ماشینهایی خارجی و گرانقیمت و تفریحاتی که احتمالا هزینه برخی از آنها، معادل با هزینه چند ماه پسانداز یک کارمند یا کاسب معمولی باشد. این موضوع را باید با در نظر گرفتن این نکته مورد بررسی قرار داد که مخاطب اغلب تولیدات شبکههای نمایش خانگی و تولیدات عرضه شده در VODها طبقه متوسط شهری هستند؛ طبقهای که گویا قرار است در کنار هزینهای که باید از وقت و پول خود برای تماشای این آثار صرف کنند، باید خود را برای حسرتهای ذهنی تحمیل شده بهواسطه تماشای مجموعههای عرضه شده در این شبکه نیز آماده کنند.
از این فاصله طبقاتی ما تا فاصله طبقاتی آنها
«نمایش دردهای جامعه» یکی از کلیدواژههای سینماگران ایرانی در مواجهه با نقدها از تطابق نداشتن محتوای آثار سینمای اجتماعی ایران با شرایط واقعی جامعه است. این نبود تطابق گاهی با غلظت غیرواقعی نشان دادن معضلات اجتماعی در برخی آثار سینمایی خود را نشان میدهد و گاهی نیز همچون محصولات شبکه نمایش خانگی با تمرکز بیش از اندازه در نمایش سبک زندگیهای لاکچری از آن طرف بام میافتد. جالب اینکه استدلال سازندگان این آثار در مواجهه با دلیل اصرار بیش از حد آنها برای نمایش چنین فضایی آن است که میخواهیم با این کار، بخشی از فاصله طبقاتی در جامعه را نشان دهیم؛ گویی که شما برای نشان دادن خشونت، خودتان متوسل به خشونت شوید! حکایت نمایش افراطی این زندگیهای «سوپر لاکچری» و بلایی که بهواسطه آنها بر سر ذهن و روان مخاطب نیز میآید، حکایت به کار بردن خشونت برای فهماندن مفهوم آن به مخاطب است؛ مخاطبانمان را با نمایش انبوهی از خانهها و ماشینهای گرانقیمت در فشار آرزوی رسیدن به چنین جایگاهی له کنیم تا دقیقا متوجه شوند چقدر فاصله طبقاتی امری زشت و مذموم است!
شاید برای درک بهتر آنچه در ارتباط با «لاکچرینمایی» در تولیدات شبکه نمایش خانگی گفتیم، هیچ چیز به اندازه آنالیز محتوایی چند مورد از تولیدات پرسروصدای این شبکه نتواند عمق فاجعه را به تصویر بکشد. تاکنون نزدیک به 30 محصول سریالی در شبکه نمایش خانگی کشور عرضه شده که از این میان تقریبا بیش از 50 درصد آنها با مسأله «لاکچرینمایی» همراه بودند.
بازیگران سریال مانکن در اکران خصوصی این سریال
سریال مانکن
اگر بخواهیم از همین نمونههای اخیر به بررسی این موضوع بپردازیم، بهترین مثال سریال «مانکن» است؛ مجموعهای با بازی بازیگرانی چون مریلا زارعی، امیرحسین آرمان، نازنین بیاتی، محمدرضا فروتن و لیندا کیانی که قصه آن در ارتباط با زنی ثروتمند است که به واسطه یک کینه قدیمی، پسر جوانی را در ازای پرداخت بدهیهای پدرش، وادار به ازدواج با خود میکند. «مانکن» که قصه آن اشاره به مسأله قاچاق مدلهای ایرانی به کشورهای عربی نیز دارد؛ تا همین قسمتهایی که تا به امروز پخش شده، همچون اغلب سریالهای مورد اشاره شبکه نمایش خانگی تمرکز زیادی بر نمایش خانههای بزرگ یا میهمانیهای مجلل داشته است.
سریال رقص روی شیشه
شدت لاکچریبازی «رقص روی شیشه» که جمعی از ستارههای سرشناس سینما در آن حضور داشتند به قدری بود که در زمان نمایش آن، اعتراضات بسیاری از سوی رسانهها و کارشناسان نسبت به فضای این سریال مطرح شد. تمرکز بیش از اندازه سازندگان بر نمایش زندگی لاکچری کاراکترها البته در نهایت نتوانست تاثیر چندانی در موفقیت این سریال داشته باشد و اینبار برانگیختن حسرت طبقه متوسط کار دست سازندگان این مجموعه داد تا «رقص روی شیشه» یکی از معدود سریالهای شبکه نمایش خانگی در چند سال اخیر باشد که در نهایت به شکلی ناقص پخش شد.
سریال عاشقانه
«عاشقانه» هم از آن دست سریالهایی بود که ستارههای بسیاری را دور هم جمع کرد. داستان این سریال، درباره چندین خانواده ثروتمند بود که بروز برخی مشکلات خانوادگی زندگی همه آنها را بهم میریزد. «عاشقانه» هر چند سعی کرده بود با نمایش مسأله ازدواج دختران جوان با مردانی ثروتمند در ظاهر مسأله فاصله طبقاتی و اثرات منفی ناشی از آن را مورد نقد قرار دهد ولی در عمل به ضد خود تبدیل شد و مخاطبش را با وضعیت بشدت مرفه شخصیتها، محل زندگی و امکانات زندگی آنها درگیر میکرد. این روزها خبرهایی در ارتباط با جدی شدن فرآیند ساخت فصل دوم این مجموعه رسانهای شده است.
سریال سالهای دور از خانه
اولین تجربه سریالسازی مجید صالحی در شبکه نمایش خانگی بسیاری را به این تصور انداخته بود که قرار است به تماشای اثری خانوادگی همچون «3 در 4» بنشینند ولی این سریال نیز در نهایت به همان بیراههای کشیده شد که نمونههای دیگر تولید شده برای شبکه نمایش خانگی به آن دچار شده بودند. اغلب اتفاقات «سالهای دور از خانه» در عمارتی ویلایی در شمال شهر تهران به وقوع میپیوست. «سالهای دور از خانه» نیز برای پیش بردن قصه خود بارها مجبور شد بر نمایش ماشینهای گران قیمت خارجی تمرکز کند تا سریال کمدی مجید صالحی برای شبکه نمایش خانگی نیز به همان بلای «عاشقانه» و «مانکن» دچار شود.
سریال ممنوعه
«ممنوعه» یکی از سریالهای جنجالی شبکه نمایش خانگی است که فارغ از محتوای بشدت بد و غیرقابل دفاعش، در زمینه نمایش زندگیهای لاکچری نیز دست کمی از سریالهایی که به آنها اشاره کردیم، ندارد. کاراکتر امیر جعفری به عنوان فردی بشدت ثروتمند در کنار پسرش میلاد کی مرام و نامزد پسرش بهاره افشاری نمادهای «لاکچری بازی» در این سریال هستند. اینجا هم با خانههایی بزرگ و ویلایی، انبوهی از خدم و حشم و ماشینهای گرانقیمت روبهرو هستیم. این سریال نیز سعی کرده نگاهی به معضلات طبقه مستضعف داشته باشد ولی تمرکز بیشتر بر نمایش زندگی اشرافی کاراکترها باعث ماندگاری بیشتر این وجه از سریال در ذهن مخاطبان میشود.
سریال ساخت ایران
بخش عمدهای از قصه این سریال در خارج از ایران میگذرد. «ساخت ایران» که در 2 فصل و با 2 کارگردان مختلف تولید شد نیز در زمینه نمایش زندگیهای لاکچری، خانههای گرانقیمت ویلایی و ماشینهای خارجی دست کمی از سایر موارد ذکر شده ندارد. نکته اینجاست که روایت بخشهایی از قصه سریال در خارج از ایران باعث شد این سریال در برخی موارد به شکلی ناخواسته درگیر همان مسأله نمایش سبک زندگی لاکچری شود. ساخت ایران بویژه در فصل دومش که در یکی از کشورهای آسیای شرقی ضبط شد، اسیر نمایش مکانهای مجلل و سبک زندگیهای مرفه شده بود.
انتهای پیام/#