مهدی سلیماننژاد: سرفصل سیاستهای ابلاغشده به رسانهها، در موضوع گرانی بنزین و اعتراض مردم.
۱) رسانهها نرخ هر لیتر بنزین در ایران را با نرخ هر کیلو کلم در ترکیه، یک مثقال شیره در افغانستان (دقت داشته باشند شیره خالص باشد) و یک لیتر آبمعدنی در بیابان برهوت عربستان مقایسه نمایند و ارزان بودن بنزین در ایران را ضرری برای مستضعفان و قشر آسیبپذیر جامعه و کودکان کار برشمرند.
۲) رسانهها از انعکاس هرگونه امر غیر مهم مانند تجمع مردم در اعتراض به گرانی بنزین خودداری کرده و به پوشش مسائل مهم جامعه مانند پرداخت شدن دستمزد سه ماه (مارک ویلموتس) سرمربی تیم ملی بپردازند.
۳) رسانهها موظفاند زیباییهای فصل پاییز را به مردم نشان دهند. پاییز هزار رنگ و سلطان فصلها است (خبر سلطان فولاد روح را آزرده میکند حتی اگر قوی و فریدون باشی).
۴) رسانهها تبیین کنند که دولت به وعدهاش عمل کرد و پول نفت را به سر سفره مردم آورد اما این بنزین نامرد آن را زد.
۵) شرق تیتر بزند که بنزین عامل هشتاد درصد تصادفات است چون باعث ساییدگی آج لاستیک میشود.
۶) رسانه ملی گزارش میدانی بگیرد و خریداران بنزین ارزان را، نفوذی و عامل دشمن جهان خوار معرفی کند.
۷) رسانههای مکتوب تا رادیو و تلویزیون، همه بال اتفاق بگویند دولت برای همدردی با مردمی که از گرانی خانهنشین شدهاند، جلسات هیئت دولت را مجازی برگزار میکند (بگویند حتی وزیر نفت پول بنزین خودرویش را ندارد و حتماً اشک مخاطب را درآورند).
۸) رسانه ملی بهصورت سرزده وارد خانهی یکی از مسئولان بشود و نشان دهد که آن مسئول در گوشه ویلایش بخاری هیزمی دارد و دارد نفت روی هیزم میریزد و غیرمستقیم نشان دهند اگر بنزین نباشد و یا باشد ولی گران باشد، مسؤولین از نفت استفاده میکنند.
۹) رسانهها با پخش موسیقی و آیتمهای شاد لبخند و امید را به مردم پمپاژ کنند تا مبادا دیگران چهره اخمکرده تعداد اندکی از مردم بابت گرانی را نشان دهند (البته رسانهها اگر این کار شاد کردن را نکردن به درک چون خود رئیسجمهور هرروز صبح در خیابان به مردم لبخند میزند).
انتهای پیام/#