تبعات دو شکست پیاپی تیم ملی کشورمان برابر بحرین و عراق همچنان ادامه دارد و اگرچه تساوی این دو کشور در بازی رودررو شانس خوبی برای صعود به ایران داد، اما همچنان کارشناسان و بخش زیادی از افکار عمومی نسبت به موفقیت مارک ویلموتس تردید دارند. همانطور که در این چند روز بهطور مفصل بحث شده، مشکل بزرگ ویلموتس عدم همدلی و بیانگیزگی عجیب اوست. این مسئله در تکتک کنشهای مرد بلژیکی بهوضوح دیده میشود؛ کسی که حتی بعد از شکست نگرانکننده برابر عراق هم حاضر به توقف در ایران نشد.
ماجرای ویلموتس واقعاً عجیب است. سرمربی تیم ملی نهتنها در ایران با رسانههایی که نگران تیم کشورشان هستند حرف نمیزند، بلکه حتی در بلژیک هم اظهارنظری راجع به شغلش ندارد، جوری که انگار واقعاً هدایت تیم ملی ایران برای او کار جدی و مهمی نیست و صرفاً برای گذران وقت و دریافت پول این پیشنهاد را پذیرفته است.
شاید حالا بهتر بتوان مصاحبه چند ماه قبل مدیر برنامههای ویلموتس را درک کرد؛ همانکه گفته بود مربی بلژیکی صرفاً در قبال اصرار و عطش شدید مسئولان فدراسیون فوتبال ایران این پیشنهاد را قبول کرد. الآن حتی از داخل تیم هم اخبار امیدوارکنندهای به گوش نمیرسد و بازیکنان موضع چندان مثبتی در مورد ویلموتس ندارند. بهاینترتیب طبیعی است که گمانهزنیهای زیادی در مورد فسخ قرارداد ویلموتس و تغییر سرمربی تیم ملی به وجود بیاید.
باز به همین نسبت طبیعی است که برانکو ایوانکوویچ یکی از گزینههای جدی فدراسیون برای چنین تغییری باشد. اخیراً اسم او بهطور گسترده برای جانشینی ویلموتس مطرحشده؛ هرچند فدراسیون فوتبال فعلاً در این مورد سکوت کرده است. اگر فرض کنیم مسئله حضور برانکو جدی است، نشستن این مربی روی نیمکت تیم ملی در مقطع فعلی نکات مثبت و منفی متعددی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نکات مثبت
برانکو ایوانکوویچ مربی خوبی است و از آن مهمتر اینکه فوتبال ایران را مثل کف دستش میشناسد. در مورد او مطلقاً جای تردیدی نیست که تکتک فوتبالیستهای مهم ایرانی را با همه جزئیات میشناسد و بعضاً سالها با آنان کارکرده است. این «شناخت» اصلاً امتیاز کمی نیست؛ همانطور که مثلاً دیدیم ویلموتس در بازی با عراق به خاطر بیاطلاعیاش از شرایط مسعود شجاعی چه هزینه هنگفتی به تیم ملی تحمیل کرد.
برانکو پیشازاین سه مأموریت در ایران داشته که هر سه را با موفقیتی چشمگیر به پایان رسانده است، با تیم ملی امید قهرمان بازیهای آسیایی بوسان شد، تیم ملی بزرگسالان را به مقام سوم جام ملتهای آسیا رساند و بهآسانی راهی جامجهانی کرد، در پرسپولیس هم هفت جام داخلی و یک فینال آسیا به ارمغان آورد. از اینها که بگذریم ایوانکوویچ برخلاف ویلموتس هیچ مشکلی برای زندگی در ایران ندارد. بهعلاوه او نزد بخش زیادی از هواداران فوتبال کشورمان هم محبوب است که این ویژگی میتواند فضای اطراف تیم ملی را گرمتر کند. بهعلاوه او اهل غر زدن نیست و مثلاً در پرسپولیس زمانی که ۱۱ ماه حقوق نگرفت، دم برنیاورد؛ مقایسه کنید با ویلموتس که پیش از بازی مرگ و زندگی با عراق قهر کرد و در ترکیه پناهنده شد تا پولش را بگیرد. وقتی این نکات را در کنار هم قرار میدهیم، طبیعی است که برانکو را گزینه خوبی برای تیم ملی بدانیم.
نکات منفی
اما همهچیز هم همینقدر گلوبلبل نیست. دک کردن ویلموتس و آوردن برانکو مستلزم انجام چند هزینه متفاوت است؛ فسخ با مربی بلژیکی، پرداخت مالیات معوق برانکو و دستکم واریز یک پیشپرداخت دندانگیر بهحساب مربی کروات. مسئله دیگر این است که برانکو بهواسطه سالها حضور در پرسپولیس، کاراکتر ملیاش را ازدستداده و تا حدود زیادی صاحب وجهه رنگی شده است.
بههرحال عنصر رقابت در حوزه باشگاهی وجود دارد و موفقیتهای بیپایان برانکو با پرسپولیس، باعث شد گروه زیادی در اردوگاه رقبا حتی رو به تخریب چهره او بیاورند؛ آنچه در صورت حضور برانکو روی نیمکت تیم ملی میتواند پدیدآورنده انرژی منفی برای این مجموعه باشد. از همه بدتر اینکه بازگشت مرد کروات به تیم ملی، دوقطبی «برانکو- کیروش» را احیا یا تشدید خواهد کرد و حتماً گروهی از هواداران مربی پرتغالی ادعا خواهند کرد مخالف خوانیهای چند سال گذشته برانکو، از ابتدا هم با نیت تصاحب صندلی کیروش بوده است. این از ترازوی نقد ما؛ تا عقیده شما و تصمیم فدراسیون چه باشد.
انتهای پیام/#