با نزدیک شدن به فصل جوایز در سینمای دنیا، سایت معتبر «راتن تومیتوز» میز گردی تحلیلی با حضور مارک اِلیس مجری برنامه، اسکات مَنتز منتقد فیلم، نویسنده و تهیهکننده و اَنجی هان منتقد راتن تومیتوز ترتیب داده و در آن به بررسی و تحلیل «مرد ایرلندی»، آخرین ساخته مارتین اسکورسیزی پرداخته است؛ فیلمی که در حال حاضر در سینماهای امریکا به روی پرده رفته است و نسخه دیجیتالی آن نیز در کمتر از دو هفته دیگر روی سرویس پخش آنلاین فیلم وسریال نتفلیکس منتشر خواهد شد.
حاضران در این میزگرد تلاش میکنند ویژگیهای این فیلم شاخص کارنامه اسکورسیزی را بررسی کنند و از اهمیت آن در سبد اکران در سال 2019 بگویند.
مارک الیس: اگر هنوز فیلم «مرد ایرلندی» را ندیدهاید، حواستان باشد که اسپویلرها در راهند. این فیلم هماکنون در سایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۹ درصد گرفته و تا الان ۹۸ درصد از منتقدان امتیاز خود را نسبت به آن ثبت کردهاند. از اینکه درباره این فیلم که جدیدترین کار مارتین اسکورسیزی است حرف میزنیم بسیار هیجانزدهام. توافق منتقدان درباره این فیلم در سایت راتن تومیتوز به این صورت است که: «یک درام گانگستری حماسی که ارزش زمان اجرای طولانی خود را دارد. مارتین اسکورسیزی در «مرد ایرلندی» باز هم سراغ درونمایههایی آشنا میرود تا اثری جسور، بامزه و برجسته بسازد.» ولی قبل از اینکه وارد گفتوگو شویم میخواستم نظرتان را بگویید. آیا این فیلم اثری نوآورانه است یا فیلمی از مد افتاده. اسکات تو با چیزی که آمار سایت نشان میدهد موافقی؟
اسکات منتز: قطعا. فکر میکنم فیلم به یک دلیلی چنین امتیازی به دست آورده است. این بیست وششمین فیلم مارتین اسکورسیزی است. اولین فیلم مافیایی او هم نیست؛ اما آیا بهترین فیلم اوست؟ در طول این مکالمه خواهیم فهمید. نمیخواهم تا آخر مکالمه افشا کنم ولی فکر میکنم که این فیلم قطعاً ارزش هیجاناتش را دارد. همان چیزی است که از آن انتظار میرود.
الیس: انجی تو با اسکات موافقی؟ به نظرت این فیلم اثریتر و تازه است؟
هان: برای من بله و اتفاقاً از آن فیلمهایی بود که وقتی داشتم آن را میدیدم تازه از آن خوشم آمد و احساس کردم هر چقدر بیشتر پیش رفتم بیشتر به آن علاقهمند شدم. برای همین باید راستش را بگویم. اول این گونه بودم که «نمیدانم. مردم خیلی از این فیلم لذت برده بودند.» و بعد این گونه بودم که «خب بله. خیلی خوب است.» و بعد در آخر فیلم این گونه بودم که «بله. من هم همراه با بقیهام.»
الیس: همیشه وقتی میروید فیلمی را ببینید و کمی تعریف و هیجان از کسانی که پیشاکرانها را دیدهاند میشنوید، این اتفاق پیش میآید. سؤال این است که خب اول اینکه آیا این فیلم را در سینما ببینم یا منتظر بمانم تا روی سامانه نتفلیکس بیاید؟ مدت زمان این فیلم سه و نیم ساعت است. من به سینما رفتم و دیدمش. فکر میکنم که میتوانم به بیشتر و بیشتر عاشقش شدن حتی بعد از اینکه سینما را ترک کردم ادامه بدهم. چون فیلم بسیار طولانیای است ولی این لزوماً به این معنی نیست که این امر به فیلم آسیب میرساند. منظورم این است که صحنهای وجود ندارد که از دستش بدهم.
هان: بله. من هم فکر میکنم که شما مدت زمان فیلم را به خوبی احساس میکنید. این مدت زمان برای فیلم مفید است چون در آخر فیلم شما میخواهید که وزن تمام چیزهایی را که اتفاق افتاده احساس کنید. اگر این فیلمی ۹۰ دقیقهای بود درست درنمیآمد.
منتز: من هم صددرصد فکر میکنم که این نقطه قوت فیلم است که هر چقدر پیش میرود بهتر میشود و همچنین فکر میکنم که مدت زمانش توجیهپذیر است. چون بر خلاف «رفقای خوب» یا «کازینو» که فیلمهایی با ریتم بسیار بالا و کاتهای سریعاند این فیلم نسبت به آن فیلمها کمی مهار شدهتر است. آن کاتهای سریع را نداریم. صحنهها و اجراها فرصت نفس کشیدن دارند؛ بنابراین شما به زمان بیشتری نیاز دارید تا فیلم بتواند شما را جادو کند و این فیلم مخصوصاً در اواخر فیلم در ساعت آخر به جاهایی میرود که هیچ کدام از فیلمهای مافیایی اسکورسیزی هیچ وقت نرفتهاند و اجراها در این فیلم بدون دشواری است.
شما نوعی احساس همدلی با نقش فرانک شیرن رابرت دنیرو یا همان مرد ایرلندی در عنوان فیلم پیدا میکنید. خب به فیلمسازی مثل کلینت ایستوود نگاه کنید. او چند وسترن ساخت و بعد منتظر لحظه مناسب شد تا بزرگترین، یکی از بزرگترین وسترنهای تمام ادوار را بسازد. بهترین وسترنش که «نابخشودنی» بود. آن فیلم قطعه پایانی او بود. آن فیلم حسن ختام حرفه کاری او در وسترنها بود. دیگر از آن بهتر نخواهد شد و من به نحوی فکر میکنم این همان لحنی است که اسکورسیزی با «مرد ایرلندی» در پیش گرفته.
هان: بله. این فیلم بهخوبی میتواند با بقیه فیلمهای گانگستریاش همراه شود چون حس میکنم یکی از تفاوتهای بزرگش این است که شما «رفقای خوب» را میبینید و خب قاعدتاً سمت تاریک قضیه را میبینید و بحث سقوط و مانند اینها نیز وجود دارد؛ بنابراین این گونه نیست که همه چیز عالی باشد ولی فیلم خیلی خوبی درباره لذت، وسوسه و هیجانهای این جهان است ولی حس میکنم که این فیلم [مرد ایرلندی] آن کار را انجام نمیدهد؛ یعنی خیلی نگاه نمیکند، حتی اگر همراه با آنها وارد این دنیا شوید. آن قدر جذاب به نظر نمیآید. بیشتر شبیه این است که «فیلم دارد کارش را درست انجام میدهد.»
الیس: امروز که به آن فکر میکنم، حس میکنم که «مرد ایرلندی» میتواند به همان اندازه «رفقای خوب» و «کازینو» فیلم خوبی باشد. فقط نمیدانم که مثل آن دو فیلم میشود آن را چندین بار دید یا نه.
منتز: خب ولی من فکر میکنم که «مرد ایرلندی» را قطعاً میشود چندین بار دید. تا حدی که نمیتوانم برای دیدن دوبارهاش صبر کنم و این زیبایی فیلم است.
الیس: آیا فیلم در سینما میبینی؟ به مردم توصیه میکنی آن را در سینما ببینند یا صبر کنند تا روی شبکه نتفلیکس بیاید؟
منتز: من صد درصد میگویم که شما باید این فیلم را روی پرده بزرگ ببینید. زمان اجرا را فراموش کنید. اجازه دهید فیلم شما را در خودش حل کند. این کاملاً ارزشش را دارد. این یک سنگ بناست. یک دستاورد برجسته سینمایی است و چنین چیزی همیشه باید روی پرده بزرگ دیده شود. ولی اینکه بدانی فیلمی سه و نیم ساعت است و در خانه آن را ببینی حس راحتی به شما میدهد؛ و میتوانید بگویید که «خب همین جا متوقفش میکنم و بقیهاش را فردا میبینم.»
هان: یکی از دلایلی که به هر کسی که به این فیلم علاقهمند است توصیه میکنم که آن را در سینما ببیند این است که چون این فیلمی است که نیاز به صبر و حوصله دارد. شماها را نمیدانم ولی من گاهی اینکه فیلمی را که نیاز به صبر زیادی دارد، حتی اگر از دیدنش لذت ببرم، در خانه ببینم برایم دشوار است. چون حواس آدم بشدت پرت میشود. مخصوصاً به این خاطر که یک ساعت اول کمی کندتر است، من خیلی خوشحال بودم که آن را در موقعیتی دیدم که هیچ راه فراری نداشتم.
منتز: فرآیند جوانسازی بازیگران که در این فیلم استفاده شده بسیار اهمیت داشته است. بهتر است که از بازیگرهای جوان برای بازی در نقش نسخه جوانتر این شخصیتها استفاده نشده. شما از اول تا آخر فیلم را با همین تصاویر میبینید. این ایده باعث میشود که شما بیشتر جذب شخصیتها شوید. شما وقتی میبینید یک نفر یک شخصیت را در طول پنج دهه بازی میکند از نظر احساسی بیشتر روی شخصیتها و شرایط و حماسی بودن همه اینها متمرکز میشوید. جو پشی در این فیلم عالی است و کاملاً با آن چیزی که از او در «رفقای خوب» و «کازینو» و «سلاح کشنده ۲» دیدهایم فرق میکند. ولی برای من خیلی عالی است که پشی بعد از ۹ سال اولین فیلمش را بازی کرده. او از بازنشستگی بیرون آمد تا در این فیلم بازی کند و البته که ارزشش را داشت. رابرت دنیرو، مخصوصاً در یک ساعت آخر فیلم، درست به همان اندازه که همیشه بوده عالی است. او باید نامزد اسکار شود و فکر میکنم یکی از رقبای اصلی بردن جایزه است.
الیس: این ادعای بزرگی است. انجی تو فکر میکنی دنیرو رقیب اصلی بردن اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد امسال است؟
هان: نمیدانم. خیلی زود است که در موردش تصمیم بگیرم. میتوانم ببینم که تواناییاش را دارد ولی با تو موافقم. این فیلمی است که هر سه نقش اصلی مردش همیشه بهعنوان یه نماد و الگو دیده میشدند؛ و خب آنها شهرت خیلی زیادی داشتهاند و گاهی فکر میکنم وقتی بازیگرها به این سطح میرسند درک کاری که میکنند آسان میشود. ولی «مرد ایرلندی» از آن فیلمهاست که در آن هر سه بازیگری بزرگ را میبینی و میگویی «بله خودش است». این فیلم یادآوری اساسی این نکته است که چرا ما این همه مدت این بازیگران را ستایش کردهایم؛ و اینکه چرا آنها هنوز این قدر هیجانانگیزند و اینکه چرا هنوز دیدنشان روی پرده بزرگ لذتبخش است.
منتز: پارسال نتفلیکس به شکل محسوسی از فیلم «رما» حمایت کرد. ولی امسال سالی است که نتفلیکس وارد بازی شده و همه چی را تسخیر کرده است. نت فلیکس نه تنها «مرد ایرلندی» را دارد بلکه «دولمایت نام من است» را هم دارد. «داستان ازدواج» و «دو پاپ» را هم دارد. منظورم این است که نتفلیکس آثار سینمایی واقعاً باکیفیتی ساخته است که قبل از اینکه روی نتفلیکس بیایند، در سینماها اکران میشوند. ولی نکته دیگر درباره «مرد ایرلندی» این است که احتمالاً یکی از رقبای اصلی بردن جایزه اسکار است. مثل فیلم «رفتگان» مارتین اسکورسیزی که برنده بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. من «رفتگان» را دوست داشتم. ولی در سال ۲۰۰۶، این فیلم در ۶ اکتبر اکران شد. یادم میآید که وقتی دیدمش گفتم «فیلم بسیار خوبی است ولی یکی از بهترین کارهای اسکورسیزی نیست و من فکر نمیکنم آن قدر بتواند شانس اسکار داشته باشد. پسر کاملاً اشتباه میکردم. ولی آیا آن بهترین فیلمش بود؟ آیا بهتر از «راننده تاکسی» بود؟ آیا بهتر از «رفقای خوب» بود؟ آیا بهتر از «گاو خشمگین» بود؟ نه! ولی آن فیلم برنده بهترین فیلم و کارگردان شد.
الیس: به آن جایزه به چشم جایزه یک عمر دستآورد نگاه میشد.
هان: این گونه بود که «باید گاهی این جایزه را به او بدهیم دیگر. این هم فرصتی است.»
منتز: دقیقاً حدس بزنید چه شده؟ حالا اسکورسیزی فیلمی ساخته که دقیقاً به اندازه همان فیلمها خوب است. این همان فیلمی است که اسکورسیزی باید بابت آن جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را ببرد؛ و شاید هم ببرد چون فکر میکنم همه میدانند که این فیلم فوقالعادهای است.
الیس: خب. حالا بیایید خیلی سریع درباره فیلمهایی که برای نتفلیکس نیستند و «مرد ایرلندی» باید با آنها رقابت کند صحبت کنیم. به نظرتان رقبای جایزه بهترین فیلم کداماند؟
هان: «انگل»؟
منتز: «انگل» رقیب بزرگی است. «خداحافظی» حتی.
هان: من حس میکنم مردم «جوجو خرگوشه» را هم دوست داشتهاند.
منتز: برای من، منظورم الان که اینجا در صحنه نشستهام و داریم این گفتوگو را ضبط میکنیم، فیلم مورد علاقه سال «داستان ازدواج» است که آن هم یک فیلم نتفلیکسی است. این فیلم مثل «کریمر علیه کریمر» قرن بیست و یکم است. این فیلمی عالی و استادانه به نویسندگی و کارگردانی نوآ بامباک است. شما «۱۹۱۷» به کارگردانی سم مندس را هم دارید که قرار نیست تا دسامبر افتتاح شود. مردم قرار است ببینند این فیلم که در یک برداشت ضبط شده به چه نتیجهای رسیده است.
انتهای پیام/#