ماجرای نفتکشهای انگلیسی و توقیف آن در چند روز گذشته که در صدر اخبار بود، یکبار دیگر مسئله دفاع از حریم ایران اسلامی و ایستادگی برای حفظ مرزها و حدود کشور مطرح شد. در میان فیلمهای سینمایی ایرانی کمتر فیلمی درباره نفتکشها و دفاع از حریم کشور ساختهشده است. یکی از این فیلمها، سینمایی بسیار جذاب و خاطرهانگیز «جنگ نفتکشها» ساخته «محمد بزرگ نیا» محصول سال 1372 با بازی مجید مظفری است. این فیلم که در دوران جوانی مظفری تولیدشده با امکانات محدود آن دوران و در گرمای طاقتفرسای جنوب ساختهشده است. فیلمی بیگ پروداکشن و حماسی که ایستادگی و مبارزه برای سربلندی کشور را نشان میدهد. مصاحبه زیر با مجید مظفری برای ما که آن فیلم را در دوران کودکی و نوجوانی دیدیم و از آن تصور بسیار غرورآفرینی در ذهن خود داریم بسیار جذاب بود.
آقای مظفری از حال و هوای ایفای نقش خود در فیلم بگویید. چه شد که این نقش را قبول کردید درحالیکه برای شما بهعنوان یکی از ستارههای بازیگری دهه 70 قطعاً نقشهای راحتتری هم برای بازی کردن بود.
من به دلایل زیادی این نقش را قبول کردم یکی از این دلایل متن خوب سناریو بود. دوم اینکه این نقش بسیار خوب و تأثیرگذار بود و همینطور کارگردانی و عوامل سازنده و تهیهکننده خود این کار که شرکت نفت بود همه باعث شد تا این نقش را پذیرم و اینکه این فیلم در دورانی روایت میشد که دوران جنگ و ایام سختی بود و خلیجفارس آماج کشورهای زیادی شده بود که به تعبیری میخواستند شاهرگ اقتصادی ایران را بزنند؛ این فیلم حکایت آن دوران بود و از همه مهتر اینکه کار ملی و میهنی بود و ازاینجهت دارای اهمیت ویژهای میشد؛ من فکر میکنم که شناخت مردم نسبت به نفتکش و تانکرهای نفتی خیلی کم بود خصوصاً در دوران جنگ و ما نگاهمان اکثراً نسبت به این موضوع سطحی بود و اطلاعات ما کافی نبود.
نکته دیگر اینکه دورانی بود که سوخت در کشور خیلی مهم بود، همهجا گاز کشی نشده بود و بنزین هم چون ارزان بود مرتب استفاده میشد. برای همین اهمیت و ضرورت این سرمایه ملی باید بیشتر موردتوجه قرار میگرفت. من خواستم تا با بازی این فیلم بتوانم بهنوعی اهمیت آن را هم نشان بدهم.
در همین ایام کشورهایی هم بودند که مانند دزدهای دریایی میآمدند و برای حملونقل سوخت که وارد میشدند گرای نیروهای ما و موقعیت مهم سیاسی و اقتصادی را به دشمن میدادند و دشمن هم با به دست آوردن گرای نفتکشها و پایگاهها آنها را میزد. آنوقت شما میدید که ملوانان و عوامل نیروی دریایی ارتش و شرکت نفت که شبانهروز زحمت میکشیدند به دلیل این خیانتها شهید میشدند.
برادر من و برادرزادههای من هم در نیروی دریایی بودند و شناخت خوبی از این موضوع داشتم و زمانی که فیلمنامه را به من دادند فهمیدم که درست همان چیزی است که میخواهم. خودم هم مطالعه زیادی درباره این شخصیت با کمک کارگردان و عوامل کشتی کردم و توانستیم در طی یک سال این فیلم را بسازیم. البته آبوهوا اذیتمان میکرد و کار به همین دلیل طول کشید. تا چند سکانس را میگرفتیم هوا گرم و ادامه کار مشکل میشد. حتی یادم است که مدتزمان 6 ماه هیچکدام از ما دستمزد نگرفتیم ولی کار را انجام دادیم البته برای شرکت نفت چندان مهم نبود که این کار انجام بشود یا نه ولی برای ما مهم بود که در سینمای ایران چنین فیلم میهنی ساخته شود.
این فیلم نشان داد که پایمردی بچههای «نفتکش» و نیروی دریایی برای حفظ کشور و سرمایه ملی تا چه حد است. بچههایی که خیلی از آنها شهید شدند؛ یاد میکنم از کشتی سانچی و خدمه آنکه زحمت کشیدند و شهید شدند و همینجا به خانوادههای آنان تسلیت میگویم. من میدانم که نفتکش چیست و از چه ابهت و سختی و فشار کاری برخوردار است. کافی است که به آن تلنگر و جرقهای بخورد تا چه فاجعهای رخ دهد. ولی در آن کار تمام بچههای نیروی دریایی و هوایی و خود بچههای شرکت نفت مراقب بودند که اتفاقی نیافتد. واقعاً ما کمتر رسیدگی و توجه به این قضایا کردیم ولی واقعاً آنها در دوران جنگ زحمات بسیاری کشیدند و خیلیهای آنها شهید شدند و در دریا رها شدند.
این نقش بهعنوان یک نقش ملی و میهنی دارای چه ویژگیهایی بود؟ چه خصوصیتهایی در یک ناخدای کشتی بزرگ که باید در قاموس یک هوادار میهن باشد وجود دارد؟
این نقش مسئولیت خیلی بزرگی روی دوش من گذاشت. یادم است که زمانی که سوار یک یدککش شدیم تا برویم سوار کشتی «دنا» شویم، دیدیم که خود این یدککش چقدر بزرگ است ولی زمانی که رفتیم سوار خود کشتی «دنا» شدیم انگار که یک قوطی کبریت کنار یک جعبه بزرگ ایستاده است. اندازه این کشتی تقریباً معادل سه تا زمین فوتبال بود و من واقعاً شوکه شدم و به خودم گفتم که چگونه میتوانم نقش یک ناخدا و یا کاپیتان ملی و میهنی کشتی را ایفا کنم و بگویم که من ناخدای این کشتی هستم؟! چراکه همهچیز عظمت خاصی دارد یعنی نه فقط کشتی بلکه آسمان و دریا هم به عظمت محیط پیرامونی تو اضافه میکند و واقعاً کار را سختتر کرده است. به خودم گفتم که باید چکار کنم تا بتوانم وسط این کشتی بایستم بگویم که کاپیتان این کشتی من هستم؟
پوستر فیلم جنگ نفتکش ها
در هیچکدام از کارهایم بدل نداشتم
از آقای بزرگ نیا خواستم تا در این کشتی 5 روز زندگی کنم تا بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. کاپیتان هندی کشتی هم کمک خیلی خاصی به من نکرد و من بیشتر خودم تلاش کردم تا بتوانم به اطلاعات برسم. من راه میرفتم و سناریو را میخواندم و رسیدم به اینجا که چون این شغل، شغلی هست که بیشتر در خارج از کشور دوره آن را میبینند، بنابراین عوامل خارجی کشتی بافرهنگ و عقاید خاص خودشان هستند و برای همین کمک خاصی به من نکردند ولی من دیدم که باید از درون مثل یک ایرانی واقعی و با حس ملی و میهنی این فیلم را بازی کنم و مخاطبم این را بفهمد که من دارم برای میهنم این نقش را بازی میکنم. چون همنسل و هموطن من دارد این بازی را میبیند. سعی میکردم که به این قضایا نزدیک شوم.
در این نقش هیچ آرتیستبازی و غلو و شعاری نبود و تمام چیزهایی که در این فیلم برای تکتک شخصیتهای فیلم میافتد خیلی طبیعی و درعینحال غیرقابلباور بود. برای همه عوامل فیلم حتی تا مدیر جلوههای ویژه ما با باور و عشق به میهن و ایران این فیلم را ساختند. برای ساخت آن فیلم خیلی زحمتکشیده شده است. هنوز فرصت نشده تا زحماتی که کشیده شده است را بنشینیم و جلوی دوربین برای مردم بگوییم که برای یک پلان شاید بارها و بارها فیلمبرداری شد.
درباره سکانس خاموش کردن آتش و افتادنتان به دریا بفرمایید. آیا بدل آن لحظه را بازی کرد؟
من در هیچکدام از کارهایم بدل نداشتم و همه کارها را خودم انجام دادم. ما صبح سکانس پرتاب درون آب را فیلمبرداری کردیم، یکبار مشکل از من بود یکبار مشکل از دوربین و خلاصه چندین بار فیلمبرداری شد ولی نشد دریا هم مد بود. ناهار خوردیم و استراحتی کردیم برای سکانس انفجار ولی دریا جزر شده بود و آب پایین رفته بود، برای همین مجبور شدیم تا برویم و این سکانس را روی کشتیای که بهگلنشسته و در جنگ آسیبدیده بود بگیریم. در میان آب دو قطعه آهن مانند شمشیر تیز که برای خود کشتی بود وجود داشت و اگر کمی دقت نمیکردم آهنها در کمرم فرومیرفت و آسیب جدی میدیدم. این نمونهای از کارهای سخت و دشواری بود که در فیلم بچهها کشیدند و خدا را شکر زحمات ما جواب داد و فیلم هم بهخوبی دیده شد و هنوز هم که هنوز است دیدنی است.
چرا کمکار تر شدید؟ آیا بازهم اگر پیشنهاد ساخت فیلم جنگ نفتکشهای 2 داده شود بازی میکنید؟
من آمادگی کامل ازنظر فیزیکی و روحی دارم که جنگ نفتکشهای دو ساخته شود. هم من و هم آقای بزرگ نیا آمادگی را داریم که سانچی و دیگر فیلمهایی که با مضامین نفتکشها است را بسازیم و بازی کنیم تا شهامت بچههای نفتکش را ترسیم کنیم. اگر الآن کمکار هستم به این دلیل است کارهایی که به من پیشنهاد میشود کارهای بدی نیست ولی ارتباط برقرار نمیکنم و من را راضی نمیکند. آخرین کاری که کردم نهنگ آبی بود و الآن فیلم سینمایی دیگری است که نباید درباره آن صحبت کنم.
درهرحال جنگ نفتکشها یک فیلم بسیار بزرگ و دیدنی برای ترسیم رشادت و پایمردی بچههایی بود که برای دفاع از میهن و حفظ خاک، آب و سرمایه ملی زحمت کشیدند.
انتهای پیام/#