حکایت بازیگران سینمای هند مانند برخی از ویژگیهای بومی سینمای این کشور، غریب و پیچیده است. آنها نزد تماشاگران مقام شامخی دارند و برای همین است که ریزترین حرکات و سکنات بازیگران در سینمای این کشور زیر ذرهبین مخاطبان و لاجرم رسانههای جمعی است؛ بهعبارتدیگر ماندگار شدن در سینمای این کشور بهعنوان بازیگر یکی از دشوارترین چالشهایی است که پیش روی بازیگران سینمای هند قرار دارد که گاهی حتی فوق ستارههای استثنایی در دوران گذشته نتوانستهاند به چنین جایگاهی دست یابند. یکی از معدود چهرههای سینمای هند که چنین کرده، شاهرخ خان است.
بازی در دو نقش منفی در فیلمهای بازیگر (۱۹۹۳) و ترس (۱۹۹۳) نامش را بر سر زبانها انداخت و سال بعدازآن با بازی در سرانجام (۱۹۹۴) یکی از منفیترین نقشهای سینمای هند تا آن روز را بازی کرد که به خاطر آن برندهی جایزه شد. موفقیت با داماد عروسش را به خانه میبرد (۱۹۹۵) سراغش آمد و همزمان پرسونای شاهرخ خان نیز با این فیلم شکل گرفت: جوانی در ظاهر لاابالی که به هیچچیز حتی عشق پایبند نیست اما در باطن نهتنها عاشقی پاکیزهسرشت است بلکه حتی تا پای جانش بر این عقیده پافشاری میکند. او این خصایص سینمایی را با نکتهای همراه کرد که نه همنسلانش و نه بازیگری که وی بهشدت تأثیر بازیاش قرار دارد- دلیپ کمار بازیگر بلندآوازهی سینمای هند با نام اصلی یوسف خان- هرگز بهعنوان یک جلوهی بازیگری به آن نپرداختهاند: او میتواند در غمانگیزترین صحنههای اندوهناک سینمای هند بگرید! نه آمیتاب بچن و نه حتی اسطورهی بازیگری سینمای هند-راج کاپور- و نه بازیگران دیگری که تجربهی بازی در ملودرامهای برجستهی سینمای هند را داشتهاند در اینگونه نقشها حضور پیدا نکردهاند. فیلمهایی مانند یهطوری میشه (۱۹۹۸)، از ته دل (۱۹۹۸)، گاهی خوشی گاهی غم (۲۰۰۱) و شاید فردایی نباشد (۲۰۰۳) نشان میدهند که بازی او تناسب بیشتری با آثار ملودرام سینمای هند دارد.
گاهی خوشی گاهی غم هرچند او در کارنامهی سینمایی بیش از هر چیز دیگری به دنبال اثبات این نکته است که او بازیگری نیست که تنها در یک ژانر باقی بماند و میتواند تقریباً در هر ژانری بازی کند. او بار دیگر در خدا میداند (۱۹۹۵) که برداشتی از فرشتگان آلوده صورت (۱۹۳۸) است، همان نقش منفی را بازی میکند که جیمز کاگنی در این فیلم بازی کرده است. در عزیزم، من از آنِ توام (۲۰۰۲) در نقش شوهری بدبین و حسود ظاهر میشود. در من اینجا هستم (۲۰۰۴) همزمان هم نقش عاشقی دلخسته را برعهده دارد و هم یک مأمور امنیتی است. در ویر زارا (۲۰۰۴) یک افسر هندی به نام ویر پراتاب سینگ است که سالهاست به زندان افتاده و عاشق دختری پاکستانی است. او حتی در ذغال (۱۹۹۷) نقش یک مرد لال را بازی کرده است.
بااینهمه آنچه باعث شده تا شاهرخ خان در سینمای هند به بازیگری پر سابقه بدل شود و همچنان موردتوجه سینما روهای هندی قرار بگیرد، انرژی و «هام» حضورش بر پردهی سینماها است. او در نقشهایش بسیار پرتحرک ظاهر میشود و حتی بااینکه در کروئوگرافی فیلمهایش طراحان اصطلاحاً هوایش را دارند و حرکات پیچیده برایش طراحی نمیکنند اما بااینحال او حرکاتش را با انرژی فراوانی اجرا میکند که برای نمونه میتوان به آهنگ «درد دل دیسکو» از اُم شانتی اُم (۲۰۰۷) اشاره کرد.
نکتهی بسیار مهمی در بازیگری شاهرخ خان دیده میشود که از آنِ وی نیست و برایش ساختهاند و آن شیوهی ایستادنش در برخی از فیلمهایش است. او اندکی به عقب خم میشود و دستانش را از همدیگر باز میکند. این «استایل» را فرح خان نابغهی کرئوگرافی سینمای هند برایش طراحی کرده است. امری که در سینمای ایران در این چهل ساله در مورد بازیگران مرد و زن به دست فراموشی سپرده شد و تنها نمونهای که در تمام سینمای ایران در خاطره داریم، نحوهی راه رفتن بهروز وثوقی در بسیاری از فیلمهایش بود به شکل دستهایی آویخته و سینهای جلو داده و راه رفتنهایی با قدمهایی نسبتاً کوتاه و تکانهای گاهوبیگاه سر و شانه.
شاهرخ خان در کارنامهی کاری اش-خصوصاً در سالهای اخیر- سراغ نقشهایی نامتعارف رفته و این بخشی از تلاشهای او برای ماندگاری در سینمای هند است. از دو نقش متضاد باهم در زوجهای ساختهی خدا (۲۰۰۸) تا نقش بازیکن کریکت در فیلم حمله کن، هند (۲۰۰۷) یا رضوان خان در نامم خان (۲۰۱۰) که دارای اختلالی به نام سندرم آسپرگر است که توانایی ارتباط فردی و غیرکلامی با دیگران را ندارد تا فیلم زیرو (۲۰۱۸) که نقش یک کوتوله را بازی میکند. او در این فاصله همچنان به بازی در نقشهای رمانتیک ادامه داده که با توجه به بالا رفتن سنوسالش برای حضور در چنین نقشهایی، همچنان باید اینها را بخشی از استراتژی بقایش در سینمای هند دانست. بااینکه وی در نقشهایی ظاهرشده که بیش از هر چیزی دیگری فیزیک بازیگر در آنها اهمیت داشته اما او درواقع بازیگری است که صورت و میمیکهایش بیشترین موفقیتها را برایش رقمزدهاند که این را در بسیاری از آثار رمانتیک او میتوان ردیابی کرد. او درواقع این کنترل را بر صورتش دارد که در یکلحظه از اندوه به خنده «سویچ» کند و این ویژگی را در آثاری مانند امُ شانتی امُ بهخوبی به نمایش میگذارد. عصبانیت امُ پراکاش (نقشی که شاهرخ خان در فیلم فرح خان بازی میکند) از نیامدن شانتی از خودش بروز میدهد در کسری از ثانیه و بعد از دیدن او به شادی توام با خنگ بازی بدل میشود یا در فیلم شاید فردایی نباشد او در نقش امان درآنواحد سربهسر همسایهشان ننا (پریتی زینتی) میگذارد و در لحظهای بسیار کوتاه ناگهان جدیتش را از دست میدهد و سرِ شوخی را با او بازکرده و حتی تحقیرش میکند این در حالی است که دلبستهی ننا شده است. این ویژگی در تقریباً در کمتر بازیگری از سینمای هند دیده میشود که تنها استثناء در این میان شاید بازیگر درگذشته و قدیمی شری دیوی باشد که شاهرخ خان با او در ارتش (۱۹۹۶) همبازی بوده است.
نکتهی آخر اینکه شاهرخ خان تصویری منطبق بر حضور سینماییاش در میان دوستدارانش از خود به یادگار گذاشته است. کافی است نگاه کنیم به برخی از حضورهایش در جشنوارههای سینمایی هند که یا در مقام مجری در آنها حضورداشته یا بر روی صحنه بخشهایی از آثارش را دوباره بازی کرده است. در بسیاری از موارد یادشده او بهگونهای عمل میکند که تماشاگران و حاضرین فراموش میکنند با یکی از موفقترین ستارگان سینمای کشورشان روبرو هستند و گاهی میشود او را با یک مجلس گرم کن معمولی اشتباه گرفت. این تصویری است که بسیاری از بازیگران سینمای هند و حتی جهان ابا دارند از خودشان در ذهن مخاطبانشان باقی بماند.
شاهپور عظیمی
انتهای پیام/#