بیست و سوم تیرماه سالگرد درگذشت مریم میرزا خانی، نابغه ریاضی ایرانی بود. زن ایرانی که با ریاضیات به زندگی خود معنا میداد و خواست و توانست یکی از برجستهترین ریاضیدانهای جهان شود.
در همین روزها هم خبری دستبهدست شد که یک شبکه ماهوارهای پیشنهادی با دستمزد هنگفت به عادل فردوسی پور داده است. مجری و تهیهکننده مغضوب «نود» اما این خبر را تکذیب کرده و گفته است: «هیچگونه تماسی از این شبکه با من گرفته نشده و اگر هم چنین پیشنهادی مطرح میشد واضح است که آن را نمیپذیرفتم و پاسخم منفی بود.»
عادل به هر دلیلی از شبکه سه حذفشده است و حتی گزارش فوتبال هم به او نمیدهند. عادل عاشق فوتبال است و با فوتبال به زندگی خود معنا میدهد همانگونه که میرزا خانی عاشق ریاضی بود و با ریاضی به زندگی خود معنا میداد.
میرزا خانی با خود اندیشیده بود که در ایران به عشق خود یا به کمال ریاضی نمیرسد و به خاطر همین عزم رفتن به ینگهدنیا کرد. شاید اگر او در ایران میماند تنها یک استاد دانشگاه ساده میشد (البته اگر از سد گزینش میگذشت) تا دانشجویان بر سر یک نمره با او بحث کنند.
مریم میرزاخانی
خودمانیم، ما قدر آدمها را نمیدانیم. بهراحتی استعدادهایی را که داریم به دیگران تعارف میکنیم و اجازه میدهیم آنها سود کنند و ما حسرت بخوریم.
عادل فردوسی پور در کدام رسانه تبدیل به ستاره شد؟ تلویزیون. حالا چرا باید صداوسیما به همین راحتی فردوسی پور را از دست بدهد و کاری کند که شبکههای ماهوارهای به او چشم طمع داشته باشند.
الآن بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاههای مطرح ایران مثل صنعتی شریف در خارج درس میخوانند و کار میکنند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که در ایران قدر علم و دانش آنها را نمیدانند و به خاطر همین عزم فرنگ کردند.
مثلاً اگر طرح یا اختراعی داشته باشند برای ثبت و اجرای آن باید از هفتخوان رستم عبور کنند و این در حالی است که در کشورهای دیگر، پلهها را جلوی پای آنها میآورند تا آنها بدون دغدغه مسیر خود را طی کنند.
چرا ما نمیتوانیم ظرفیت استفاده از نخبگان ایران را در داخل کشور فراهم کنیم؟ چرا غالب کسانی که برای تحصیل به خارج میروند برای کار به ایران برنمیگردند؟
درد دل کسانی را که در برنامه عصر جدید شرکت میکنند بشنوید. همه از دیده نشدن شکایت دارند. گویا در ایران رسم است که آدمهای مستعد در هر زمینهای محکومبه فنا هستند مگر اینکه شانس در خانه آنها را بزند وگرنه سیستم برنامهای برای آدمهای بااستعداد ندارد.
ما مثل باغبانهایی شدیم که گیاهان را پرورش میدهیم و آنها را بهراحتی در اختیار دیگران میگذاریم تا خانههای خود را با گلها و درختان ما زیبا کنند.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که وضع امروز ایران در حمایت از نخبگان با گسترش شرکتهای دانشبنیان و استارت آپی، روند خوبی پیداکرده است اما همچنان مطلوب نیست و نخبگان نمیتوانند به شرایط ایدهآل خود برای کار و پیاده کردن طرحهای خود برسند.
انتهای پیام/#