به گزارش کندو نیوز، دکتر حمیدرضا صدر بهعنوان یک مفسر و عاشق فوتبال، با انتشار تصویر بالا در صفحه اجتماعی خود نوشت:
در توصیف جادوی طرفدار بودن... "ممکن است کسی زوجش را طی زندگی عوض کند، ولی باشگاهش را نه هیچوقت، هرگز ". این جمله را سالها پیش در یکی از آن برنامههای فوتبالی با رضا جاودانی بر زبان آوردم. چنین جادویی روی سکوها و صندلیهای استادیومها عمق بیشتری میگیرد. مثل این عکس از طرفداران ساندرلند که همه در یکلحظه به صحنهای خیره شدهاند، غرقشدهاند: بهتزده، میخکوب، باهم کنار هم...
اگر راهی استادیوم شوید روی سکوها بلافاصله رفقایی پیداکردهاید. احساساتتان را بروز دادهاید. ازآنجا و از آن زاویه به زمین نگاه کردهاید. پرسپکتیوتان از میدان و دروازه آن همانجا شکلگرفته. آن محل برایت صمیمانه شده. آن زاویه و آن حال و هوا. ریشههای اولیه دلبستگیهای فوتبالی معمولاً بسیار تصادفی شکل میگیرند. با سادگی مفرط. بدون برنامهریزی. ظاهراً اتفاق بزرگی نمیافتد. حادثه غریبی به وقوع نمیپیوندد. اتفاق قابلذکری رخ نمیدهد. ولی گرفتار میشوید. گرفتار و دربند. دربند و اسیر. اسیر و مجنون. مجنون و عاشق. عاشق و گرفتار.
عمیق شدن چنین رابطه ناگهانی باورنکردنی است و ریشهدار شدنش، عمیق شدنش، احتمالاً بارور شدنش درگذر زمان، حیرتانگیز. بعدها ساعتها، روزها، ماهها و سالهایت را آنجا صرف خواهی کرد. همانجا. همه پولتوجیبیهایتان را برای آنجا نشستن، آنجا ایستادن خواهی پرداخت. آنجا بودن را به همصحبتی با عزیزانت ترجیح خواهید داد. به ماندن در خانه. برای شادمانی کردنهای جمعی. برای حرص خوردنهای گروهی. برای نشستن کنار آدمهایی که بهدرستی نمیشناسیشان و بعدها هم نخواهید شناخت. آنهایی که نمیدانی چهکاره هستند و چه شغلی دارند. نمیدانی چقدر درآمد دارند و خانهشان کجا است. اینها را نمیدانی، ولی میدانی برای همصحبتیشان روزشماری میکنی. برای صمیمیت بی حصرشان طی آن چند ساعت. برای تماشای بازیهایی که خیلیهایشان تماشایی نیستند. برای تماشای دیدارهای قابل پیشبینی. دیدارهایی که حادثه بهیادماندنی در آنها رخ نخواهند داد؛ که هیچچیز قابل اشارهای در آنها وجود ندارد...
آنچه اهمیت دارد آنجا بودن است. به کنار آنها نشستن. به جمع شدن. به احساس باهم بودن. به حسرتها و درگیریهای ذهنی مشابه. به شادی و غم مشترک. به خنده و گریه مشترک. فرهنگ استادیوم رفتن روی خلق فرصت مناسبی برای حرف زدن بناشده. با آشنا و غریبه معاشرت کردن. تحمل کردن یکدیگر. خجالت را کنار گذاشتن. صمیمی شدن. لمس صمیمت. صمیمت. صمیمیت.
انتهای پیام/#