واکنش کارگردان لحظه گرگ و میش به اعتراض شدید خوزستانی‌ها

واقعا خسته نباشيد مردم كم غم و غصه و گرفتاري دارن بايد بشينن زار بزنن واسه ياسمن و مامانشو برادرشو و ......تورو خدا بسه چقدر مردم و ناراحت ميكنيد با اين فيلماتون

مزخرف ترین فیلمی هست که دیدم یه ادم کم هوش یا بی تعهد این فیلم و ساخته بسیار بد اموزی داره و عملا به خانواده ها میگه به هم کار نداشته باشید و پدر و مادر هم چغندر هستن و هیچ نظارتی هم نباید باشه .سهدا و جانباز هم که در گیر عشق و عاشقی و...حالم از این فیلم بهم میخوره متاسفم

1- این سریال کلا تمام هنجارهای آن زمان را زیرپا گذاشته است.
2- مگر می شود یک دختر با این طبقه خانوادگی به یک مرد زن مرده جواب مثبت دهد . کلا مزخرفه
3- در این سریال با وجود نمایش دوران جنگ و فضای معنوی حاکم بر آن دوران حتی یک سکانس کوتاه از به جا آوردن نماز نداشته است.
4- ...

همه چیز در این سریال زیر سوال رفته
مگه میشه کسی که عاشقه اینقدر زود عشقشو فراموش کنه ؟ من نمیدونم این فیلم هدفش از این قصه بی سر و ته چیه ؟
تو هین و بی احترامی شخصیت یاسمن به مادر و عمه اش هنگام خواستگاری سروش باز یه نقطه ضعف و منفی دیگر است وقتی مادر و عمه در مورد حضور خانواده سروش اعتراض میکنن . آیا نه اینکه در این قسمت باید اقتدار مادرانه و احترام به اعضای خانواده به نمایش در می آمد نه اینکه مادر در آخر تسلیم خواسته دختر شود ؟ در سناریو شخصیت یاسمن می گوید شما به غیر از اینکه سروش زنش مرده و یک بچه دارد یک ایراد منطقی بگیرین نمیدونم عیب به این بزرگی عدم حضور خانواده سروش چرا به چشم نیامد ؟ این فیلم اصلا مناسب تماشا در جمع خانواده به همراه بچه های در حال رشد نیست چون واقعا از سریال های بی اساس ترکی هم بدآموزیش بیشتره

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی به کارگردانان اعتراض می شود که چرا در فیلم هایتان سیاه‌نمایی می کنید؟ می گویند : ما از واقعیت ها می گوییم. حال سوال این است در سریال "لحظه گرگ و میش" آیا از واقعیت ها گفته شده است؟

در این سریال با اعلام خبر پذیرش قطعنامه 598 مادر شهید چنان اشک شوق می ریزد که انگار نه انگار امام خمینی فرموده پذیرش قطعنامه جام زهر بود؛ آیا خانواده های شهدا از خبر پذیرش قطعنامه خوشحال بودند؟

آقای کارگردان! اینها واقعیت‌های آن دوران است که ارتباط یک دخترِ مثلا مقید به محض یکبار گفتگو با پسر مجردِ مثلا مقیدِ سربه زیرِ جبهه رفته ء بعضا جانباز، به ازدواج منجر شود؟ آیا ضرورتی داشت طاهره با فرهاد ازدواج کند؟ آیا حتما باید حنانه با یوسف ازدواج میکرد؟ نمی‌شد بعد از ازدواجِ یاسمن، حنانه، آن خانواده را ترک کند تا با واقعیت‌های آن دوران بهتر جور در بیاید؟

آقای اسعدیان! برای یاسمنی که بدون اجازه خانواده با دوستِ برادرش به اصطلاح خود نامزد میکند، چه توضیحی دارید؟ نامزد یا دوست پسر؟ آن دوران؟ خواهر شهید؟ دخترِ عاقلِ خانواده؟
شخصیتِ هادیِ جانباز که هر دقیقه فاز احساس بر می دارد و با بغض، با معشوقه اولی و دومی خود از دلتنگی هایش می گوید با جانبازان ما چقدر فاصله دارد؟

جوانان خانواده "وحدت" _که فامیلی آنها هم برای خود بحثی جدا می طلبد_ به قول شما مقید به اصول و ارزش‌های اسلامی هستند، اما آنقدر عاشقانه های آنها در این سریال پر رنگ است که چیزی از ارزش ها مشخص نیست؛ آنها فقط عاشق می‌شوند و در صورت شکست در عشق خود گزینه بعدی را جایگزین می کنند؛ در این وسط یک چفیه هم روی دوش آنها نمی بینیم دریغ از یک عکس امام، عکس شهید احسان هم که با لباس جین است ! یعنی از جبهه اش هیچ عکسی نداشته؟

فضای حاکم بر جامعه آن روز آن هم در قشر مذهبی اصلا اینگونه نبوده که دختر و پسر مجردِ نامحرم با هم در خانه تنها باشند حتی در حال حاضر هم خانواده های مقید و مذهبی اصلا با چنین مسئله ای کنار نمی‌آیند، آن وقت دختری که به راحتی می تواند در خوابگاه باشد به خانه‌ای که دو پسر جوان دارد می رود و سال ها در آنجا زندگی می کند؛ اگرچه در اتاقی جدا آن طرف حیاط و اگرچه در لابه‌لای دیالوگ ها مدام تکرار می‌کند: " جلوی همسایه ها صورت خوشی نداره اینجا باشم " .

چرا این مسائل را به راحتی توجیه می کنید؟ آقای اسعدیان در آن دوران خانواده‌های مقید به اصول و ارزشهای اسلامی از این مسائل نداشته اند هنوز این خانواده‌ها هستند می توانید از آنها بپرسید. نمی‌گویم جوانان آن روز همه معصوم بوده اند اما گستاخی شخصیت های سریال برای رسیدن به عشق خود نشان دادن چیزی است که خلاف واقعیت است .

جناب کارگردان ! میدانم شما معمولا به دنبال ساخت فیلم های عاشقانه هستید اما به شما پیشنهاد می کنم لطفاً در آثارتان

اولا - از انقلاب و دفاع مقدس چیزی نگویید تا در حق شهدا و خانواده‌هایشان جفا نشود؛

ثانیا - در این باره مطالعه خود را افزایش دهید تا تاریخ معاصر تحریف نشود؛ ( سیره شهدا و وصیت نامه های ایشان، مصاحبه با خانواده ها و همرزمان آنها در این زمینه بسیار راهگشاست). شهید خرازی چنین مضمونی دارند: نگاه حرام باعث میشود که انسان حتی آرزوی شهادت هم نکند چه برسد به شهادت؛ شهید ابراهیم هادی وقتی متوجه میشود تیپ او باعث به گناه افتادن دختران می‌شود خوشتیپی خود را کنار می‌گذارد؛ شهدای ما این سبکی بودند.

ثالثا- حداقل در ساخت چنین فیلم‌هایی از مشاورانِ متعهد بهره بگیرید.

نمی‌دانم گره زدن مضامین عاشقانه به مضامین ارزشی و انقلابی در سینما و تلویزیون دقیقا به چه هدفی صورت می‌گیرد ( شاید برای جذب مخاطب که البته نتیجه آن قطعا معکوس است ) اما گمان می کنم حداقل در این سریال به جز ماشین های قدیمی و شامپوی تخم مرغی و موکتِ زیر قالی، همه چیز از نوع پوشش مادر و خواهر شهید و سبک زندگی و دکوراسیون منزل گرفته تا محتوای سریال، اصلا ربطی ندارد به انقلاب و دفاع مقدس و خانواده های شهدا در آن روزها؛ مگر اینکه جنابعالی زیرکانه بخواهید خانواده شهدا را آنگونه که می‌پسندید به مردم معرفی کنید که این گمان خیلی هم بی ارتباط نیست با تعریضهایی‌ در قالب شخصیتِ سروش و برادر حنانه به یوسف، درباره داشتن سهمیه رزمندگی برای رفتن به دانشگاه.

واقعا واسه سریال لحظه ی گرگ و میش و تمام عواملش متأسفم که نهایت توهین رو به خوزستانی ها کردن با این سریال طوری که نشون میدن خانواده های تهرانی فرزنداشون رو میفرستن شهید و جانباز و اسیر میشن اونوقت خوزستانی هارو یک سری انسانِ دزد و معتاد و حتی در زندان نشون میدن
درضمن استان خوزستان معروفه به رنگین کمان اقوام: لر بختیاری عرب دزفولی شوشتری ترک و... اونوقت توی سریالا یک سری بازیگر رو سیاه میکنن و دشداشه و عبا میکنن تنشون و میگن اینها خوزستانی اند.من با اینکه عجم هستم ولی خیلی از توهین به عرب های خوزستان عصبی میشم چون همشهری های من و بسیار عزیز هستن.
واقعا تأسف آوره که بازیگراتون رو سیاه و زشت میکنید به عنوان خوزستانی.اول بیاید خوزستانی هارو ببینید که به زیبایی معروفن و به هیچ وجه سیاه نیستن هرچند با این سریال مضخرفتون دیگه کسی جرأت نمیکنه پا توی خوزستان بذاره چون همه فکر میکنن که خوزستانی ها دزدن و ممکنه کیفشون رو بزنن
واقعا واسه ی تمام تهرانی هایی که با سریالاشون نهایت توهین رو به خوزستانی ها میکنن متأسفم.اصلا اگه ما خوزستانی ها نخوایم شما فیلم و سریال درموردمون بسازین باید کی رو ببینیم؟!

واقعا افسوس داره که از اول سریال جبهه جنگ همه اینارو اره ولی ازاین خانواده های که بافرهنگ. جلوه دادین هنوزیه رکوع یاسجده ندیدیم تازه ترازهمیشه. اینه که اخرهای داستان دخترهاحمام میرن دستشون تاارنج بالاس ازاول هم خانم دکتر ابتکار بالای 10باربیرون شام خوردن نامزد کردن ناهنجاری روبطوردوستانه هنجارمیکنیدبعدمیگیدماهواره

سلام به همه دوستان عزیزم
با نظر شما دوستان کاملا موافقم و همه از این سریال بدشون میاد
از گریم مسخره یاسمن (البته گریمش نکردن تنها آرایشش نکردن قیافه اصلش پیره)
عشق مسخره حامد
کدوم پسری بعد سالها میره یه زنی که بچه داره رو بگیره
پسرها جواب بدن

همه شاکی هستیم اما چه فایده آقای کارگردان این پیام ها رو نمی خونه و کسی این پیام ها رو براش نمی فرسته
پول مملکت رو گرفته فیلم مسخره ساخته فقط خودشون حال کردن
اینا فردای قیامت چه جور میخان جواب بدن
ابروی هرچی شهید، خانواده شهید آقا دکتر و دخترهای یتیمی که نامادری بزرگشون کرده رو بردن

کاش بانوی عمارت رو دوباره میزاشتن هرچند تکراری بود اما می ارزید

آره این سریال کم وکاستی زیاد داره از اون داستانهای عاشقانش تا اون گریم بسیار مسخرش که بعد چند سال همانطور جوان ماندن ولی در کل کشش و جذابیت خاصی داره که آدم و دنبال خودش میکشونه . بهتر بود این داستان و در غالب جبهه و جنگ نمی آورد خیلی جذاب تر میشد

عالی بود. درسته ضفهایی داشت اما به نظر من کشش و جاذبه هم داشت