به گزارش کندو نیوز، حتی اگر رسانهها بخواهند آرامتر و بیحاشیهتر با موضوعات برخورد کنند، این خود مسئولان فرهنگی کشور هستند که نمیگذارند. یک سینماگر ایرانی سالها پیش فیلمی ساخته بود که در جشنواره فیلم کن هم به نمایش درآمد و پسازآن در جشنواره دبی روی پرده رفت. کارگردان این فیلم، پیش از آن دو کار مستند را در کارنامه داشت که حامی مالی هر دو یک نفر؛ یعنی کسی بود که حالا فیلم داستانیاش را هم تهیهکنندگی میکرد.
در ابتدا قرار شد نام این فیلم «خرمشهر» باشد و سپس به «یک خانواده محترم» تغییر نام داد. مسعود بخشی که بهعنوان کارگردان این فیلم پشت قاب قرار گرفت، بهقدری در پرداخت فنی اثر ضعیف کار کرد که در یک ارزیابی تکنیکی ساده میشود او را بهطور کل از داشتن هر نوع استعداد هنری معاف دانست. مسعود بخشی پیش از آن هم دو فیلم مستند دیگر را با حمایت مالی محمد آفریده کارگردانی کرده بود. آفریده در سالهایی که مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را برعهده داشت، از چند فیلمساز بخصوص و آثارشان حمایت کرد که مسعود بخشی یکی از آنهاست. با کنارهم قرار دادن اسامی این فیلمسازان و آثاری که ساختهاند به سادگی میشود یکسری خصوصیات مشترک و یک خط فکری ثابت را در آنها رصد کرد.
آفریده در طول دوران حضورش در سینما و تلویزیون، تنها یک فیلم را به صورت رسمی تهیهکنندگی کرد، آن هم همین «یک خانواده محترم» بود و در این فیلم میتوان همان خصوصیاتی که بین افراد مورد حمایت قرارگرفته توسط آفریده مشترک است و همان خط فکری ثابت را بهطور برجسته دید. در تمام فیلمهایی که آفریده طی دوران مدیریتش در مرکز گسترش از آنها حمایت مالی کرد، این خصوصیات مشترک وجود داشت.
۱. طرح اولیه داستانی که برای گرفتن بودجههای دولتی ارائه میشد، ارزشی و معنوی بود اما نتیجه کار بهقدری نسبت به موضوعات ملی و مذهبی توهینآمیز بودند که جای بحثی در موردشان باقی نمیماند و حتی کسانی که حامیان همیشگی آثار توقیف شده هستند هم این فیلمها را سیاه و توهینآمیز میخواندند.
۲. اکثر این فیلمها بهرغم توقیف در ایران، با مساعدت خود آفریده که یک مسئولیت دولتی هم داشت، در جشنوارههای خارجی به نمایش درآمدند. از آنجا که مهمترین وجه نگرانکننده در مورد این آثار، تصویر مشوه و زشتی بود که از مردم ایران ارائه میدادند، اگر این فیلمها در ایران نمایش داده میشدند و به خارج نمیرفتند، وضع قابل تحملتری ایجاد شده بود؛ اما آفریده همچنان که طرحهای اولیه را یک جور ارائه میداد و خروجی نهایی را طور دیگری از آب در میآورد، فیلمها را در ایران نمایش نمیداد و در مقابل توقیفشان مقاومتی نمیکرد تا فضا آرام شود، اما آنها را به خارج از کشور میفرستاد. مقصد عمدهای که فیلمهای آفریده به سمت آن حرکت میکردند، جشنواره فیلم کن در فرانسه بود.
۳. اکثر این فیلمها به لحاظ نوع برخوردشان با موضوعات جنسی مسالهدار بودند و با توجه به مجموعه این آثار، میشود دریافت که این فیلمها در گشودن یکسری عقدههای جنسی زیادهرویهای زنندهای داشتند.
نمایی از فیلم «یک خانواده محترم»
حالا کارگردان «یک خانواده محترم» به جشنواره فیلم فجر آمده است و یک اثر در بخش «نگاه نو» دارد. با توجه به جنبههای ضدایرانی آثار مسعود بخشی که نمیشود آنها را به حساب اختلاف سلیقههای فکری در جامعه گذاشت؛ زیرا این فیلمها با برداشت از بودجه عمومی و بیتالمال که متعلق به همان مردم مورد تمسخر قرارگرفته است، تولید شدند. مسعود بخشی با این درجه پایین و این استعداد نازل در امور تکنیکی سینما، صلاحیت برخورداری از بودجههای عمومی برای فیلمسازی را ندارد لااقل در شرایطی که استعدادهای درخشان فراوانی در کشور منتظر حمایت نهادهای بالادستی جهت ورود به سینما هستند اما مسعود بخشی حمایت شد و فیلم ساخت و چون ضعفهای فنی و ساختاری کارش اجازه نمیدادند که حضورش در بخش رقابتی فجر منطقی به نظر برسد، او را به بخش «نگاه نو» که مخصوص کارگردان فیلم اولی است فرستادند. این در حالی است که «یک خانواده محترم» رسما فیلم اول این کارگردان بود و او به وضوح فیلماولی نیست. جسارتی که مسئولان وزارت ارشاد و جشنواره فیلم فجر در قانونشکنی علنی برای حمایت از همطیفان خودشان به خرج دادند، در تاریخ 40 سال اخیر بیسابقه است. حالا اما این معجون تحیرزا که مسئولان فجر جوشاندند، با یک عنصر جدید از پیش هم بیشتر عجیب میشود و واژه حیرت را از نفس میاندازد. محمد آفریده، داور بخش «نگاه نو» در جشنواره فجر سیوهفتم خواهد بود.
فصل بارانهای موسمی (1388)
طرح اولیه: در خلاصه داستانی که از این فیلم در رسانهها منتشر شده است، چنین آمده: «پسر نوجوانی در آستانه جدایی پدر و مادرش زندگی جدیدی را تجربه میکند. این زندگی ساده که در تنهایی و پروسههای طولانی میگذرد، او را ناگزیر به انتخابهای جدید میکند.»
خروجی واقعی کار: اما در پس این خلاصه داستان گنگ، یک داستان غیراخلاقی از نوجوانی دبیرستانی به نام سینا قرار دارد که پدر و مادرش در آستانه جداییاند و فرزندشان را در آپارتمان تنها رها کردهاند تا در مورد اینکه با کدامشان زندگی کند، تصمیم بگیرد. در همین حین، سینا تصمیم میگیرد دختر فراری جوانی را که چند سالی از خود او بزرگتر است، در منزلش جای دهد و به این ترتیب رابطهای افلاطونی بین آنها شکل میگیرد. نهایتا این دوستی خیلی راحت به پایان میرسد و هر کدام از این دو نفر به راه خود ادامه میدهند. موردی که در طول فیلم به عموم نوجوانان دختر و پسر داخل فیلم که اکثرا از طبقه متوسط هستند، تعمیم پیدا میکند و باعث جلب توجه سفارتهای خارجی و فستیوالهای غربی به این فیلم میشود.
حواشی فیلم: همین داستان غیراخلاقی و وجود برخی سکانسهای اروتیک باعث شد تا این فیلم برای همیشه بایگانی شود و در ایران رنگ پرده را به خود نبیند. سکانسهای اروتیکی که خود کارگردان فیلم - مجید برزگر- هم در گفتوگویی با «بیبیسی فارسی» وجود آنها را تایید میکند: «من در خیلی از این صحنهها بدون اینکه بخواهم خیلی گلدرشت رفتار کنم، این نوع رابطه بین دو نفر را درآوردم، حتی رابطه اروتیک و عاشقانه بینشان را.» سپس مصاحبهکننده میپرسد: «البته صحنهای که سینا جلوی آینه برهنه میشود و گردنبند متعلق به دخترک را که دوست پسر سابق او بهش داده، روی گردن خود امتحان میکند، آیا از صحنههای اروتیک فیلم است؟» و مجید برزگر با اعتمادبهنفس پاسخ میدهد: «چند جای دیگر هم هست.»
ازدواج موقت (صیغه، نزدیکتر از آشنا) (1388)
طرح اولیه:در خلاصه داستان منتشر شده این فیلم در رسانهها چنین آمده بود: «نزدیکتر از آشنا» داستان زندگی خانوادهای سنتی است که پدر خانواده وصیت میکند در زمان مرگ، او را در امامزاده منطقهای که محل تدریس وی بوده دفن کنند. در زمان تدفین او، یک نفر در این امامزاده شفا مییابد و نقارهها نواخته میشود و اتفاقات دیگری رخ میدهد... .»
خروجی واقعی کار: بهزودی مشخص میشود پروژهای که ایرانیها آن را با نام «نزدیکتر از آشنا» میشناسند، از ابتدا در فرانسه با نام «صیغه» شناخته میشده و آنها منتظر تکمیل این فیلم و نمایش آن در جشنواره فیلم کن با همین نام بودهاند. امامزاده و صبغه مذهبی و... هم که در طرح اولیه کار مطرح شد، دروغ محض بوده است. داستان واقعی فیلم از این قرار است که «همسر عروس جوان خانوادهای سنتی میمیرد و برادر کوچکتر درصدد ارتباط با عروس بیوه قرار میگیرد و در این میان، بحث ازدواج موقت پیش میآید... .» موضوع این فیلم طبق برنامهریزی اولیه فرانسویها «صیغه» بود و صحنههای مشروبخواری و سکانسهای جنسی با پول بیتالمال و به سفارش سفارت فرانسه تولید میشود.
حواشی فیلم: سال 88، در میانه وضع آشفته سیاسی کشور، یک سینماگر دورگه ایرانیالاصل و مقیم فرانسه به نام «رضا سرکانیان» با چراغ سبز مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و با بودجه این نهاد دولتی، اقدام به تولید فیلمی با عنوان اولیه «نزدیکتر از آشنا» میکند. فیلمی که قبل از اکران و در پروسه تولید، با عنوان «یک فیلم مذهبی» در رسانهها مطرح میشد و گفته میشود فیلمبرداری آن در لوکیشنهایی مثل حرم حضرت محمد هلال بنعلی (ع) دنبال خواهد شد. با چنین خلاصه داستانی که از فیلم منتشر شد، خیلیها متقاعد شده بودند که فرانسویها با تدبیر مدیران مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، روی فیلمی مذهبی و معناگرا در سینمای ایران سرمایهگذاری کردهاند.
خاطره نیآوران (هادی آفریده) (1388)
طرح اولیه: این فیلم را «هادی آفریده» که از بستگان محمد آفریده است، به مناسبت 30 سالگی انقلاب اسلامی ساخت. در خلاصه طرح این فیلم مستند آمده بود که به تاریخچه و اوضاع فعلی کاخ نیاوران و چگونگی تصرف این کاخ در زمان انقلاب میپردازد و قرار است اشرافیت خاندان پهلوی را نشان بدهد.
خروجی واقعی کار: بر خلاف خلاصه داستان اولیهای که مطرح شده بود، این فیلم محمدرضا شاه و همسرش فرح دیبا را افرادی هنردوست و با فرهنگ نشان میداد و انقلابیون را چونان غارتگرانی بیرحم به تصویر میکشید که شکوه این بنای پرافتخار را فرو میشکنند. مستندساز چند راوی را برای بازگویی خاطراتشان از کاخ برگزیده که یکی از آنها انقلابی است و در جریان تصرف کاخ حضور داشته؛ اما هادی آفریده بهقدری در ساخت مستند جانبدارانه عمل کرد که همان دقیقه نخست مستند، با چند نمای ساده سعی میکند این پیرمرد انقلابی را دروغگو و بلهقربانگوی حکومت نشان دهد تا در ادامه، سندیت خاطرات او از اعتبار بیفتد. سپس از اواسط مستند از قهرمان فیلم رونمایی میشود. او پیرمردی است که در آن سالها ظرفدار کاخ سلطنتی بوده و هنوز دلبسته دوران شهبانویی است. حرفهای سوزناک او از وضعیت نامساعد کاخ در حال حاضر، با چنان میزانسنهایی همراه شده است که حتی دوستداران انقلاب را هم نگران وضعیت کاشیهای قیمتی کاخ نیآوران میکند و به فکر فرو میبرد که چه بر سر میراث ملکه هنردوست آمده است.
حواشی فیلم: این فیلم را هادی آفریده دو سال قبل از اینکه به اتهام ارتباط با شبکه «بیبیسی فارسی» بازداشت شود، ساخته بود. صبح روز ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ اعلام شد که ناصر صفاریان، مجتبی میرطهماسب، هادی آفریده، محسن شهرنازدار و کتایون شهابی پنج عامل شبکه مخفی «بیبیسی» هستند که روز یکشنبه در تهران بازداشت شدند.
در همان ایام منابع امنیتی اعلام کردند که تعداد بازداشتشدگان 6 نفر بوده و نام یکی از آنها اعلام نشده است. توسط منابعی که این خبر را اعلام کردند، این نکته هم اضافه شد که این افراد با تهیه اخبار و گزارش شبکه «بیبیسی» را که در ایران خبرنگار رسمیای نداشت، تغذیه میکردند و مورد مجرمانه اصلیتری که درخصوص آنها مطرح شد به فعالیتهای اصلی «بیبیسی» بر میگشت. آنچنان که عنوان شد؛ کارکردهای رسانهای این شبکه کاملا پوششی بوده و این افراد در اصل مشغول جمعآوری اطلاعات برای سرویس اطلاعاتی انگلستان بودند.
انتهای پیام/#