کد خبر: 2093

در مدح هنر بازیگری‌اش نگاشت

صالح علا برای پرستویی نامه نوشت و از مارمولک گفت

محمد صالح علا برای پرویز پرستویی نامه نوشت: در فیلم «مارمولک»، سه نفر سربه‌سر نقشی که بازی می‌کنید می‌گذارند، شما هم خشمگین می‌شوید و می‌گویید به مادرتان سلام برسانید. این جمله که خنده‌آور نیست! پس چرا ما آن‌همه می‌خندیم؟

به گزارش کندو نیوز، محمد صالح علا شاعر، بازیگر و مجری تلویزیون با انتشار متنی خطاب به پرویز پرستویی در صفحه اجتماعی خود نوشت:

 

محمد صالح علا

 

 

سلام آقای پرستویی عزیزمان.

 

شما بهتر می‌دانید سینما پدیده‌ی نویی است اما بازیگری، کاری که شما به‌خوبی بلدید و در آن استادید پدیده‌ای دیرینه سال است. تا هرکجای تاریخ را ورق می‌زنم و تا هرکجای گذشته که می‌روم، می‌بینم انسان از افتتاح هستی بازیگر بوده. ارتباطش با دیگر ها با زبان اندام بوده. به دیوارنگاری‌های غارها که نگاه می‌کنم، می‌بینم انسان با انسان‌های دیگر بی واژه با زبان نمایش سخن می‌گوید. با زبان نمایش مقصود خود را بیان می‌کند. باید هزار سال منتظر بماند تا زبان گفتگو را اختراع کند. تازه پس از اختراع زبان گفتگو باز بازیگرها از بقیه‌ی مردم جدا می‌شدند، تبدیل به قدیس‌ها می‌شدند و تماشاچی‌ها زائر آن قدیس‌ها بودند.

 

پس آدمیان بالقوه بازیگرند که بازیگری کاری بیرون از وجود آدمی نیست. چنانکه همه‌ی آدمیان بالقوه شاعرند؛ اما هنرمند اوست که هنرش را با استادی از جان خود بیرون می‌کشد. چنانکه شما نقش‌ها را از جان نازنین خود بیرون کشیده‌اید؛ و هر جان که لطیف‌تر و زلال‌تر باشد هنرش شفاف‌تر است.

 

شما هم جان لطیفی دارید که می‌توانید هر نقش را زلال و شفاف بازی کنید. البته هر هنری با مخاطبش به کمال می‌رسد. هنرمند بخشی را ناتمام می‌گذارد تا در خیال مخاطب به کمال برسد. در فیلم «مارمولک»، سکانس ایستگاه راه‌آهن سه نفر جوان از پنجره‌ی قطار شما را می‌بینند. سربه‌سر نقشی که بازی می‌کنید می‌گذارند، شما را دست می‌اندازند. شما هم خشمگین می‌شوید و می‌خواهید جواب دندان‌شکنی به آن‌ها بدهید. می‌گویید به مادرتان سلام برسانید. این جمله که خنده‌آور نیست! پس چرا ما آن‌همه می‌خندیم؟ چون آنچه را که شما نمی‌گویید خودمان می‌دانیم. می‌دانیم به‌جای آن چه جمله‌ای می‌خواستید بگویید و نگفتید. برای همین غش‌غش می‌خندیم.

 

چرا ما شما بازیگرها را دوست می‌داریم؟ چون باهم به کمال می‌رسیم. چرا خود شما را دوست می‌داریم؟ ما که شما را فقط در نقش‌هایی که بازی کرده‌اید، دیده‌ایم و نقش‌های شما را دوست داریم. شاید چون شما چنان بازی می‌کنید که به قول ارسطو در متن شعر زمینه‌ی همذات پنداری را در ما فراهم می‌کنید. چون ما شما را به‌جای خودمان می‌گذاریم. رفتار شما را در نقش تبدیل به رفتار خودمان می‌کنیم. هنگامی‌که عاشق می‌شوید، ما هم عاشق می‌شویم. خشمگین می‌شوید، می‌خندید، ما هم می‌خندیم. دست‌کم در هر فیلم حدود دوساعتی ما، شماییم. به تعداد فیلم‌هایی که از شما دیده‌ایم با شما همذات پنداری می‌کنیم؛ یعنی بخشی از عمرمان را هم شما بوده‌ایم و هم خودمان.

 

راز دوست داشتن بازیگرهایی مانند شما به خاطر نقش‌های خوبی است که بازی کرده‌اید و‌ هم به خاطر نقش‌های خوبی که در آینده بازی خواهید کرد؛ زیرا در هر کوهی اجتماع باشکوهی از مجسمه‌های زیبای بالقوه‌ای است که هنوز مجسمه‌ساز هنرمند دستش به آن مجسمه‌ها در کوه نرسیده. در شما هم نقش‌های بسیاری است که هنوز از جان شما بیرون کشیده نشده است. سلام بر شما

 


انتهای پیام/#

مرتبط ها