کد خبر: 1140

چالشی که امیرمهدی ژوله راه انداخت

مهراب قاسم‌خانی دعوت به چالش من و سانسورچی را لبیک گفت

کندو نیوز: این نویسنده سینما و تلویزیون با انتشار پستی در رسانه اجتماعی خود، دعوت امیرمهدی ژوله به چالش «من و سانسورچی» را لبیک گفت و از خاطراتش با سانسورچی‌های سریال «دزد و پلیس» نوشت.

به گزارش کندو، مهراب قاسم‌خانی نویسنده مطرح سریال‌های طنز تلویزیون در پاسخ به دعوت امیرمهدی ژوله به چالش «من و سانسورچی» در صفحه اینستاگرامش نوشت:


«دعوت ژوله به بازى من و سانسورچى را لبیک می‌گویم و از بین خاطرات متعدد و شیرینم با سانسورچی‌های عزیز، یک خاطره از سریال «دزد و پلیس» تعریف می‌کنم.


توى طرح اولیه‌ای که نوشتم، تمام محله‌ای که خانواده شقایق و هومن زندگى می‌کردند، دزد بودند و فقط با دزدها وصلت می‌کردند. زن‌ها و مردهاى خانواده بهنام هم به‌صورت موروثى پلیس بودن و آن‌ها هم فقط با پلیس‌ها ازدواج می‌کردند. قصه هم از یکجایی «رومئو و ژولیت» می‌شد. عشق یک پلیس و یک دزد. همان اول گفتند یک خانواده پلیس، اصلاً نمی‌شود و اجازه ندارى با پلیس شوخى کنى. ما هم گفتیم چشم و فقط بهنام پلیس شد. بازنویسى شد.


گفتن یک محله دزد نمی‌شود و توهین به محل محسوب می‌شود. گفتیم ما که اسم محل را نیاوردیم. گفتن به‌هرحال می‌شود محدوده‌اش را تشخیص داد. گفتیم چشم. بازنویسى کردیم و تبدیل شد به یک‌خانه با چندین خانواده که همه‌شان دزدند.


گفتن نمی‌شود و این مفهوم را القا می‌کند که همه مردم دزدند. یک نفرشان دزد نباشد. گفتیم چشم. یک شخصیت غیر دزد بین همسایه‌ها اضافه کردیم.


گفتن نمی‌شود. اگر این دزد نیست چرا بقیه را لو نمی‌دهد؟ گفتیم یک کارى می‌کنیم نداند. گفتند آن‌وقت معنی‌اش این می‌شود که تنها کسى که دزد نیست احمق است. بازنویسى شد. فقط چند تا همسایه دزد شدند.


گفتن مادر خانواده دزد نباشد. توهین به مقام مادر است. بازنویسى شد و مادر را کلاً حذف کردیم. گفتیم مرده. گفتن حالا توهین به مقام پدر است. بازنویسى شد. پدر را هم تبدیل کردیم به دزد توبه کرده ... تهش هم به هیچ قیمت راضى نشدن شقایق و بهنام به هم برسند. حتى گفتیم شقایق دزدى را کنار می‌گذارد و توبه می‌کند... نشد...»

 

انتهای پیام/#

مرتبط ها